نوجواني يا اوايل دوران بلوغ است امّا امکان بروز آن در سنين ديگر، از جمله در خلال دوران کودکي نيز وجود دارد.اغلب افرادي که دچار اختلال دوقطبي هستند دو وضعيت و حال مختلف و متناوب را تجربه مي کنند: يکي دوران پرانرژي و تکانش (مانيا) و ديگري دوران غم و نوميدي و از دست دادن علائق به فعاليت هاي مختلف (افسردگي). اين مساله در مورد کودکاني که دچار اختلال دوقطبي هستن
د نيز صادق است، هر چند نشانه ها و عوارض آن در کودکان ممکن است تا حدودي متفاوت باشد.
براي مثال، کودکان و نوجوانان در دوران مانيايي، احتمالاً بيشتر از بالغين زود رنج و تحريک پذير مي شوند و رفتارهاي تخريبي نشان مي دهند تا رفتارهاي شادمانه. به علاوه، کودکان بيشتر از بالغين احتمال دارد که اين حالت ها را در يک زمان و به طور توأم داشته باشند که به آن حالت مختلط گفته مي شود. تغيير حالت از حالت مانيايي به افسردگي در کودکان و نوجوانان به سرعت، و گاهي حتي در خلال يک روز، صورت مي گيرد. در حالي که اين تغيير حالت در بالغيني که دچار اختلال دوقطبي هستند معمولاً در دوره هاي هفتگي يا ماهانه اتفاق مي افتد.
علّت اختلال دوقطبي کاملاً شناخته شده نيست. امّا ظاهراً مواد شيمايي مغز، نقش عمده اي در ايجاد آن بازي مي کنند. همچنين به نظر مي رسد که اختلال دوقطبي داراي ريشه هاي ژنتيکي باشد. بدين خاطر، کودکاني که اولياء يا خواهر و برادرانشان داراي اختلال دوقطبي باشند در معرض خطر بيشتري قرار دارند.
به اوليايي که نشانه ها و رفتارهاي مرتبط با اختلال دوقطبي را به مدّت حداقل دو هفته درکودکانشان مشاهده مي کنند توصيه مي شود که حتماً با پزشک متخصص مشورت کنند. البته تشخيص اختلال دوقطبي در کودکان مي تواند دشوار و بحث انگيز باشد زيرا معيار و ضابطه تشخيصي جداگانه اي براي اين گونه کودکان وجود ندارد. با وجود اين، بسياري از بالغيني که تشخيص اختلال دوقطبي براي آنان داده شده اظهار داشته اند که نشانه هاي بيماري از دوران کودکي در آن ها شروع شده است. به علاوه، اختلال دوقطبي در کودکان معمولاً به همراه اختلالات ديگري نظير نقص توجه/ بيش فعالي (ADHD) بروز مي کند. همچين اين احتمال وجود دارد که اين اختلال ابتدائاً به عنوان افسردگي تشخيص داده شود، پيش از آن که حالت هاي مانيايي بروز کند.
درمان اختلال دوقطبي معمولاً مستلزم ترکيبي از دارو درماني و روان درماني است. برخي از کودکان يا نوجوانان ممکن است به منظور جلوگيري از آسيب رساندن به خود يا ديگران، براي مدتي به بستري شدن نيز نياز داشته باشند.
راه علاجي براي اختلال دوقطبي وجود ندارد امّا درمان معمولاً کمک کننده است. اختلال دوقطبي که از دوران کودکي و نوجواني شروع شود معمولاً بسيار شديدتر از مواردي است که در دوران بزرگسالي آغاز گردد.
2- اختلال دوقطبي در کودکان
اختلال دوقطبي يک بيماري رواني است که مشخصه اش تغيير حال شديد، شامل حالت هاي هيجاني بالا (مانيا) و پائين (افسردگي) است. اين وضعيت قبلاً بيماري «افسردگي مانيايي» ناميده مي شد. آغاز اختلال دوقطبي معمولاً از اواخر دوره نوجواني يا اوايل دوران بلوغ است و ميانگين سن شروع اين اختلال، 20 سالگي است. هر چند، اختلال دوقطبي در هر سني، از جمله کودکي، ممکن است بروز کند. بسياري از افرادي که اختلال دوقطبي در آن ها در حدود سن 20 سالگي تشخيص داده مي شود اظهار مي کنند که نشانه هاي اين بيماري از دوران کودکي در آن ها وجود داشته است.
اغلب افراد سالم نيز دچار نوسان خلق و خو مي شوند. اين قضيه در مورد کودکان نيز صادق است. امّا در افرادي که دچار اختلال دوقطبي هستند اين نوسان بسيار شديد است و بين دوره هاي پرانرژي و تکانش (مانيا) و دوره هاي غم و اندوه و نوميدي و بي علاقگي نسبت به فعاليت هاي مختلف (افسردگي) در تناوب مي باشد. اين نوسان شديد معمولاً باعث مختل شدن کارکرد بيمار در مدرسه مي شود و بر روابط او با افراد خانواده و دوستان تأثير مي گذارد.
در کودکاني که دچار اختلال دوقطبي باشند نيز اين نوسان خلق و خو وجود دارد، هر چند در بسياري موارد، کودکان اين دو حالت مانيايي و افسردگي را در يک زمان و به طور توأم تجربه مي کنند. به اين وضعيت حالت مختلط گفته مي شود. نوسان خلق و خو در بين بالغين معمولاً در دوره هاي هفتگي يا ماهانه صورت مي گيرد، امّا اين چرخه در کودکان سريع تر است و حتي ممکن است در يک روز پديد آيد.
برطبق آمار منتشر شده از سوي آکادمي روان پزشکي کودک و نوجوان آمريکا، در حدود يک سوم از 4/3 ميليون کودک و نوجوان اين کشور که تشخيص افسردگي براي آنان داده شده است، احتمال دارد که در حال گذراندن مراحل نخستين اختلال دوقطبي باشند.
کودکاني که دچار اختلال دوقطبي هستند ممکن است رفتارهاي به سرعت تغيير يابنده و غيرقابل پيش بيني از خود بروز دهند. ممکن است در يک لحظه پرخاشگر، و ناگهان بعد از آن درون گرا و کم حرف باشند. اين تغيير خلق و خود به طور قابل ملاحظه اي با توانايي کودک براي فعاليت و نيز لذت بردن از زندگي تداخل مي کند. عملکرد تحصيلي، روابط دوستانه و به ويژه روابط خانوادگي، همگي ممکن است تحت تأثير اين بيماري قرار گيرند.
اختلال دوقطبي معمولاً تا اواخر دوران نوجواني يا اوايل دوران بلوغ در افراد ظاهر نمي شود. با وجودي که پزشکان و متخصصان بيماري هاي رواني اکنون از نقش اين اختلال در دوران کودکي آگاهي بيشتري دارند امّا بسياري ازمتخصصان بر اين باورند که اين بيماري هنوز در کودکان و نوجوانان تشخيص داده نشده است. نشانه هاي مرتبط با اختلال دوقطبي در چند اختلال رواني ديگر در کودکان از جمله نقص توجه/ بيش فعالي (ADHD) و اختلال اضطراب نيز وجود دارد.
به علاوه، پدر و مادرها و ديگران معمولاً رفتارهاي غيرقابل پيش بيني کودکان و نوجوانان را به عنوان بخشي از طبيعت اين دوران قلمداد مي کنند و در نتيجه، کمتر احتمال دارد که اين گونه مشکل هاي رفتاري را تشخيص دهند. هر چند، رفتار دوقطبي در صورت عدم تشخيص و درمان مي تواند پيامدهاي جدّي به همراه داشته باشد. افرادي که دچار اختلال دوقطبي باشند، از جمله کودکان، بيشتر در معرض خطر خودکشي قرار دارند. کودکان دوقطبي همچنين احتمال دارد به رفتارهاي پرخطر، نظير تلاش براي پرواز، روي آورند و رفتارشان در مدرسه و محيط خانه ممکن است به شدّت مخرب باشد.
3- علل و فاکتورهاي خطر
علت اختلال دوقطبي هنوز به خوبي شناخته نشده است. با وجود اين، به نظر مي رسد مواد شيميايي مغز نقش عمده اي در ايجاد آن بازي کنند. مواد شيميايي مغز که انتقال دهنده هاي عصبي ناميده مي شوند، پيام ها را بين سلول هاي عصبي منتقل مي کنند. اعتقاد بر اين است که مقدار بسيار زياد يا بسيار کم اين انتقال دهنده هاي عصبي باعث تغييرات خلق و خو مي گردد. همچنين به نظر مي رسد که اختلال دوقطبي داراي ريشه هاي ژنتيکي باشد امّا ژن بخصوصي که به اين وضعيت ارتباط داشته باشد هنوز کشف نشده است. کودکاني که پدر و مادرشان (يکي يا هر دو) دچار اختلال دوقطبي باشند بيشتر در معرض خطر ابتلاء به اين بيماري قرار دارند. به علاوه، سابقه خانوادگي در سوء مصرف مواد يا دارو نيز خطر به وجود آمدن اختلال دوقطبي را تشديد مي کند.
برخي پژوهشگران بر اين باورند که در بعضي از افراد، استعداد رشد اين بيماري به طور ارثي وجود دارد که براثر عوامل محيطي (مانند رويدادهاي پراسترس در زندگي، اختلال در چرخه هاي زيستي يا ريتم ها و الگوهاي فصلي) بروز پيدا مي کند. برخي عوامل ديگري که در بروز اين اختلال ممکن است نقش داشته باشند عبارتند از بيخوابي مزمن، درمان با داروهاي ضدافسردگي و برخي از مکمل هاي غذايي و گياهي.
4- علائم و نشانه ها در کودکان
بسياري از نشانه هاي اختلال دوقطبي در کودکان مشابه اين نشانه ها در بالغين است. هرچند، برخي از نشانه ها در کودکان ممکن است کاملاً با بالغين متفاوت باشد. نشانه هاي اختلال دوقطبي معمولاً به دو رده مانيا و افسردگي تقسيم مي شوند.
نشانه هاي دوره هاي مانيايي عبارتند از:
نشئه ، احساس سرخوشي يا تحريک پذيري. بيمار ممکن است حال خوشي داشته باشد و حتي در صورت بروز اتفاقاتي که به طور معمول باعث ناراحتي مي شود نيز در همان حال باقي بماند. براي مثال، يک کودک ممکن است حتي هنگامي که در دفتر مدرسه منتظر توبيخ شدن است نيز شاد و خوشحال باشد. در خلال دوره مانيايي، کودکان و نوجوانان معمولاً بيشتر از بالغين تحريک پذيرند و رفتارهاي مخرّب بروز مي دهند.
اعتماد به نفس فوق العاده، احساس بلندپروازي يا اطمينان غيرواقعي. بيمار معمولاً احساس خوبي درباره خودش دارد و فکر مي کند که دنيا را در اختيار دارد. کودکان ممکن است حس کنند که مثلاً از طريق امکان پرواز کردن يا زيرپا گذاشتن قوانين و مقررات، مي توانند منطق حاکم را شکست دهند.
نياز کمتر به خواب. بيمار ممکن است تنها پس از چند ساعت خواب، با احساس رفع خستگي بيدار شود. کودکان ممکن است شب ها تا ديروقت بيدار بمانند ولي صبح ها به سختي از خواب برخيزند.
تند حرف زدن، بيش از حد معمول حرف زدن يا احساس نياز به تداوم صحبت کردن. بيمار ممکن است بسيار حرّاف باشد و بلند يا خيلي تندتند صحبت کند.
«جوشش» ايده ها، احساس مسابقه گذاشتن افکار با يکديگر، حواس پرتي يا نگراني. بيمار ممکن است به آساني بيقرار يا دچار حواس پرتي شود. به سرعت ممکن است افکارش را از چيزي به چيز ديگر متمرکز کند و در حرف زدن نيز مرتباً موضوع صحبت را عوض کند.
افزايش فعاليت هاي هدفمند. کارايي بيمار ممکن است افزايش يابد.
رفتار پرخاشگرانه يا ناخوشايند. بيمار ممکن است کنجکاو (فضول) يا پرخاشگر به نظرآيد. کودکاني که دچار اختلال دوقطبي هستند ممکن است در اوج دوران مانيايي به همسن و سالان يا اعضاي خانواده خود به طور فيزيکي حمله ور شوند. اين امر آن ها را از برقراري يک رابطه پايدار و محکم باز مي دارد. کودکان همچنين ممکن است به هنگام تنبيه يا وقتي که به آن ها «نه» گفته مي شود بسيار خشمگين و عصباني شوند.
ناآگاهي نسبت به وضعيت خود. چون بيمار حس خوبي دارد و معمولاً از کارايي بيشتري هم برخوردار است غالباً از غيرعادي بودن وضعيت خود ناآگاه است يا آن را انکار مي کند.
لذت جويي بدون در نظر گرفتن پيامدهاي آن، رفتار بي پروا يا قدرت تشخيص و قضاوت ضعيف. بيمار ممکن است درگير رفتارهاي جنسي پرخطر، سوء مصرف مواد (دارو) و رفتارهاي مشابه ديگر شود. رفتارهاي جنسي پرخطر در بالغين به صورت روابط جنسي و در کودکان به صورت به کاربردن الفاظ رکيک يا لمس نامناسب اعضاي بدن خود يا ديگران، روي مي دهد. کودکان دوقطبي همچنين ممکن است اقدام به رفتارهاي بي باکانه و بي پروا نمايند.
افسردگي حاد، شايع ترين الگوي رفتاري در اختلال دوقطبي است. تقريباً تمام بيماران حداقل يکبار در طول زندگي خود دچار آن شده اند.
نشانه هاي دوره هاي افسردگي عبارتند از:
خلق و خوي تغيير يافته. بيمار معمولاً دچار اضطراب، غم و خشم، تندخويي، زودرنجي يا فقدان احساس يا عاطفه (کمبود هيجان) است. همچنين ممکن است بدبين (حس اين که همه چيز در زندگي بد از آب در خواهد آمد) يا نااميد باشد و به گريه يا ديگر احساسات هيجاني روي آورد. در بين کودکاني که دچار اختلال دوقطبي هستند گريه و زودرنجي، بسيار شايع است.
ناتواني کسب لذت . کاهش يا از دست دادن علاقه به فعاليت هايي که قبلاً براي بيمار خوشايند و لذت بخش بودند، مثل غذاخوردن، مدرسه رفتن، ديدار دوستان و سرگرمي ها.
تغيير عمده در اشتها يا وزن. کاهش يا افزايش اشتها يا کاهش يا افزايش فوق العاده وزن.
تغيير درالگوي خواب. بيمار ممکن است يا خيلي زياد يا خيلي کم بخوابد. بيمار معمولاً صبح زود از خواب برمي خيزد و دوباره به خواب نمي رود.
فعاليت فيزيکي يا کلامي. بيمار ممکن است نگران و مضطرب باشد. ممکن است دست هايش را بفشارد و پيچ وتاب دهد و قادر به آرام نشستن در يکجا نباشد. برخي از بيماران نيز برعکس ممکن است دچار کندي حرکت يا گفتار شوند. ممکن است قبل از پاسخ دادن به سوالات يا آغاز کردن يک کار، دچار درنگ و توقف باشند. بيمار ممکن است آنقدر آهسته صحبت کند که ديگران قادر به شنيدن صحبت هايش نباشند و همچنين ممکن يا کلاً صحبت نکنند و يا فقط به سوالات مشخصي که از آن ها مي شود پاسخ گويند.
احساس خستگي و از دست دادن انرژي.
احساس پوچي و بي ارزش بودن. بيمار ممکن است احساس بي ارزش بودن يا احساس گناه کند و خود را دائماً سرزنش کند.
از دست دادن تمرکز.
افکار مرگ. بيمار ممکن است به طور مکرّر به فکر مرگ بيافتد يا آرزوي مرگ کند. فکر خودکشي يا تظاهر به آن در بيمار وجود دارد و حتي ممکن است در اين مورد اقدام عملي نيز بنمايد.
نشانه هاي افسردگي که مشخصاً در کودکان وجود دارد شامل دردهاي فيزيکي مثل درد اندام هاي مختلف و خستگي است. کودکان احتمال دارد که در هنگام افسردگي با مشکلات تحصيلي نظير غيبت هاي منظم در مدرسه يا افت تحصيلي روبرو شوند. ممکن است تهديد به فرار از خانه کنند و حتي آن را عملي سازند. ساير نشانه هاي افسردگي درکودکان دوقطبي عبارتند از:
شکايت مداوم
مشکل در روابط فردي
مشکل حاد در مواجهه با شکست يا عدم پذيرش
ارتباطات ضعيف
انزواي اجتماعي
کودکاني که دچار اختلال دوقطبي هستند گاهي نشانه هاي توهّم و هذيان گويي از خود بروز مي دهند. اين نشانه ها بيشتر در اختلالاتي نظير اسکيزوفرني وجود دارد.
مطالعات نشان مي دهد که کودکان و نوجواناني که به اختلال دوقطبي مبتلا هستند شرايط حادتري از اين بيماري را نسبت به بالغين دارند. به طور مثال، سرعت تغيير حال در آن ها بيشتر است و احتمال بيشتري دارد که نشانه هاي بيماري به صورت «مختلط» (يعني بخشي افسرده و بخشي مانيايي) در آن ها وجود داشته باشد. به عبارت ديگر، دوره هاي افسردگي و مانيايي در بالغين کاملاً جدا از هم و قابل تشخيص است ولي کودکان ممکن است حتي در يک روز چند بار بين اين دو حالت، تغيير وضع دهند.
کودکاني که دچار اختلال دوقطبي هستند همچنين بيشتر از بالغين در معرض ساير اختلالات رواني شامل نقص توجه/ بيش فعالي (ADHD)، اختلال سلوک (CD)، اختلال بي اعتنايي مقابله اي (ODD) و اختلالات اضطراب قرار دارند.
کودکان و نوجواناني که به اختلال دوقطبي مبتلا هستند، نسبت به ساير جوانان بيشتر در معرض خطر سوء مصرف مواد (دارو) قرار دارند. استفاده از داروهاي شادي بخش و الکل به اين جوانان کمک مي کند که خود را از عدم تعادل هيجاني و رفتارهاي بي ثبات مرتبط با اختلال دوقطبي برهانند.
5- تشخيص اختلال دوقطبي در کودکان
به پدر و مادراني که رفتارهاي مرتبط با اختلال دوقطبي را حداقل براي دوهفته در کودکانشان مشاهده مي کنند توصيه مي شود که آن ها را براي معاينه نزد پزشک متخصص ببرند. آغاز اختلال دوقطبي يا با افسردگي و يا با حالت هاي مانيايي خواهد بود.
تشخيص اختلال دوقطبي در کودکان مي تواند دشوار و پيچيده باشد. در بسياي از موارد، نشانه هاي اين بيماري در ساير اختلالات رواني نيز وجود دارد و يا اين بيماري باعث به وجود آمدن اختلالات ديگر مي گردد. به طور مثال مي توان اختلال اضطراب و نقص توجه/ بيش فعالي (ADHD) را ذکر کرد. به علاوه، برخي از نشانه هايي که ظاهراً مرتبط با اختلال دوقطبي هستند ممکن است در واقع، در نتيجه اختلال ديگري به وجود آمده باشند. براي مثال، کودکاني که در معرض سوء استفاده فيزيکي، سوء استفاده جنسي يا خشونت خانگي قرار دارند ممکن است داراي نشانه تغيير سريع حال باشند. در اين موارد، تشخيص اختلال استرس پس از سانحه ممکن است مناسب تر از تشخيص اختلال دوقطبي باشد.
کودکاني که اختلال دوقطبي دارند معمولاً مانند بالغين، به طور کامل ضوابط تشخيص بيماري را برآورده نمي کنند و همين امر، تشخيص را دشوار مي سازد. هرچند، وضعيت در کودکان ممکن است بسيار جدّي تر و حادتر از بالغين باشد.
مشخصه اختلال دوقطبي در کودکان مي تواند تغيير سريع و مداوم خلق و خو و وجود نشانه هاي مختلط از مانيا و افسردگي باشد.
اختلال دوقطبي غالباً يا بدون تشخيص باقي مي ماند و يا اشتباه تشخيص داده مي شود و اين امر مستقل از سن و جنسيت بيمار است. براساس مطالعات انجمن ملي سلامت ذهني آمريکا (NMHA)، نزديک به 80 درصد بيماراني که دچار اختلال دوقطبي هستند تا مدّت 10 سال يا بيماريشان تشخيص داده نمي شود و يا اشتباه تشخيص داده مي شود. آمارها نشان مي دهد که اين اختلال در بين گروه هاي تحصيل کرده و در جوامع اقتصادي و اجتماعي پيشرفته، بيشتر است. البته علّت اين امر ممکن است به آگاهي بيشتر اين گروه از اين اختلال و احتمال بيشتر پذيرش اختلالات ذهني از سوي آنان برگردد.
پيش از آن که اختلال دوقطبي بتواند تشخيص داده شود، پزشک بايد آزمايش هاي پزشکي را انجام دهد تا بيماري هاي احتمالي ديگري که ممکن است باعث اين نشانه ها و عوارض شده باشند منتفي گردند. بيماري هاي ديگري مثل عفونت هاي ويروسي مي توانند عوارض مشابهي با اختلال دوقطبي را به وجود آورند. کارکرد غدّه تيروئيد نيز بايد مورد آزمايش قرار گيرد زيرا پرکاري يا کم کاري آن مي تواند نشانه هاي اختلال دوقطبي را بدتر کند. استفاده از داروهاي تغييرحال که مي توانند باعث نشانه هاي مشابه گردند نيز از طريق آزمايش ادرار قابل تشخيص است.
تشخيص قطعي اختلال دوقطبي با ارزيابي سلامت رواني توسط يک متخصص بيماري هاي رواني (معمولاً روان پزشک کودک و نوجوان) آغاز مي گردد. اين ارزيابي شامل به دست آوردن سابقه کامل عوارض، مانند زمان شروع، مدّت ماندگاري و ميزان شدت آن هاست. همچنين بايد مشخص گردد که آيا کودک قبلاً نيز اين عوارض را داشته يانه، و اگر داشته، آيا درمان شده يا نه، و اگر درمان شده چگونه. براي اين منظور، معمولاً از پرسشنامه اختلال خلق و خو (MDQ) استفاده مي شود. اين پرسشنامه، مجموعه اي از سوالاتي است که از بيمار پرسيده مي شود و به تشخيص اين که کودک نشانه هاي مانيايي قبلي داشته يا نه کمک مي کند.
روان پزشک معمولاً درباره اين که کودک به مرگ يا خودکشي فکرکرده است يا نه و نيز اين که ساير افراد خانواده سابقه اختلال خلق و خود يا مصرف الکل و دارو داشته اند سوال مي کند. سابقه پزشکي خانوادگي در تشخيص اختلال دوقطبي در کودکان، بسيار اهميت دارد. بسياري از کودکاني که دچار اختلال دوقطبي هستند داراي پدر و يا مادر دوقطبي هستند. هر چند ممکن است بيماري در آن ها تشخيص داده نشده باشد.
مشخصه اختلال دوقطبي عموماً دوره هاي جداگانه مانيا و افسردگي است. براي اين که يک دوره به عنوان يک دوره جديد در نظر گرفته شود بايد ضوابط زير وجود داشته باشد:
بايد تغيير خلق و خو يا گذشت زمان وجود داشته باشد. بيمار بايد يک تغيير عمده در خلق و خو نشان دهد، مثلاً از افسردگي حاد به مانيا. يک دوره جديد بايد از دوره قبلي حداقل دو ماه فاصله داشته باشد و دراين مدّت حال بيمار عادي باشد. البته اغلب کودکاني که دچار اختلال دوقطبي هستند اين ضابطه را برآورده نمي سازند و تغيير خلق و خو در آن ها با سرعت بيشتري صورت مي گيرد.
دوره ها بايد خود به خود بروز يابند و نبايد مستقيماً براثر ابتلاء به يک بيماري خاص يا مصرف دارو و مواد به وجود آمده باشند.
احتمال اختلالات رواني (مثل اسکيزوفرني) بايد منتفي باشد.
تشخيص اختلال دوقطبي در کودکان عمدتاً به نشانه ها و عوارض بستگي دارد. و اين امر بسيار دشوار است زيرا نشانه ها به سرعت تغيير مي کنند و مثلاً ممکن است فقط در خانه بروز يابند و تنها توسط افراد خانواده يا پرستاران مشاهده شوند.
6- گزينه هاي درماني براي اختلال دوقطبي
اختلال دوقطبي در کودکان و نوجوانان معمولاً شديدتر از بالغين است. اين اختلال با ترکيبي از دارو درماني و مراقبت هاي رواني اجتماعي قابل درمان است ولي به طور کامل معالجه نمي شود.
در بعضي موارد، تشخيص اين اختلال در کودکان يا نوجوانان در چنان شرايط بحراني صورت مي گيرد که بستري کردن بيمار زير نظر روان پزشک را ايجاب مي کند. علّت بستري کردن، استفاده از دارو درماني، پايش وضعيت بيمار و بازداشتن او از آسيب رساندن به خود يا ديگران است. بستري کردن بيمار در شرايطي که احتمال عدم مصرف صحيح دارو و دسترسي بيمار به وسايل خطرناک (مثل اسلحه) وجود داشته باشد نيز صورت مي گيرد.
دارو درماني معمولاً نخستين درمان براي اختلال دوقطبي است. از دارو درماني براي کنترل سريع و برطرف کردن خطر يا کاهش عوارض و جلوگيري از بروز دوره هاي بعدي استفاده مي شود. اگر اختلال کارکرد غدّه تيروئيد وجود داشته باشد، بايد پيش از آن که اختلال دوقطبي مورد بررسي قرار گيرد، برطرف گردد. دارو درماني هايي که براي درمان اختلال دوقطبي به کار مي رود عبارتند از:
داروهاي تثبيت کننده خلق و خو. نخستين دارويي که براي اختلال دوقطبي تجويز مي شود. انواع مختلف تثبيت کننده هاي خلق و خو ممکن است در بيماران مختلف، اثر بخشي متفاوتي داشته باشند و در صورتي که يک دارو اثربخش نباشد ممکن است داروي تثبيت کننده خلق و خوي ديگري نيز به عنوان داروي دوم افزوده گردد. ليتيوم (lithium) متداول ترين داروي تثبيت کننده خلق و خوست و معمولاً به عنوان نخستين دارو براي درمان اختلال دوقطبي تجويز مي گردد. اثربخشي اين دارو معمولاً هنگامي که مصرف آن از ابتداي دوره تغيير حال شروع گردد بيشتر است. بنا بر اطلاعات منتشر شده از سوي انجمن ملي سلامت ذهني (NMHA ) ، ليتيوم در 60 درصد بيماران مبتلا به اختلال دوقطبي براي کنترل مانيا اثربخش بوده است. اين دارو در جلوگيري از بروز دوره جديد بيماري، هم افسردگي و هم مانيا، موثر بوده و در کاهش خودکشي در بين بيماران دوقطبي، اثربخش به نظر مي آيد.
در مورد اثربخشي داروهاي تثبيت کننده خلق و خو در درمان اختلال دوقطبي در کودکان، اطلاعات کافي وجود ندارد. پژوهش ها در مورد ميزان اثربخشي و ايمني اين داروها در جوانان ادامه دارد. داروهاي ضدتشنج، داروهاي تثبيت کننده خلق و خو هستند و مي توانند براي کودکان مبتلا به اختلال دوقطبي مفيد باشد. البته برخي از انواع اين داروها داراي اثرات جانبي جدّي نظير افزايش وزن و خطر اختلال هورموني منجر به نازايي در دختران مي باشند.
داروهاي ضد جنون . اين داروها ممکن است براي درمان برخي از کودکاني که رفتار پرخاشگرانه دارند يا نشانه هاي روان پريشي در آن ها مشاهده شده، به کار رود. البته استفاده از اين داروها بايد با آزمايش هاي مرتب خون، پايش گردد.
هنگامي که اختلال دوقطبي تشخيص داده شود، مصرف برخي داروها بايد قطع گردد يا به دقت زير نظر گرفته شود. براي مثال، برخي ازکودکان دوقطبي که براي درمان نقص توجه/ بيش فعالي (ADHD)، داروهاي محرک استفاده مي کنند ممکن است حالت هاي مانيايي در آن ها تشديد شود. داروهاي ضدافسردگي نيز در بيماران دوقطبي باعث دوره هاي مانيايي يا بدتر کردن آن مي شوند. هرچند، گاهي اوقات ممکن است به همراه داروهاي تثبيت کننده خلق و خو براي درمان دوره هاي افسردگي در اختلال دوقطبي به کار روند.
با وجودي که تجويز داروهاي ضدافسردگي براي برخي از کودکان مبتلا به اختلال دوقطبي مفيد است امّا اين داروها بايد با دقت و احتياط زياد مصرف گردند. اداره دارو و غذاي آمريکا (FDA) هشدار داده است که داروهاي ضدافسردگي مي تواند باعث افزايش خطر فکر کردن به خودکشي در برخي بيماران- به ويژه کودکان- گردد و تمام افرادي که از اين داروها مصرف مي کنند بايد از نزديک براي تغييرات غيرعادي رفتاري زير نظر قرار داشته باشند. نشان داده شده است که مصرف داروهاي ضدافسردگي بدون يک داروي تثبيت کننده خلق و خو باعث افزايش حالت مانيا در کودکان دوقطبي مي گردد.
روان درماني معمولاً تنها هنگامي مورد استفاده قرار مي گيرد که شديدترين نشانه هاي اختلال دوقطبي با دارو درماني تحت کنترل درآمده باشند. کودکاني که تحت روان درماني قرار مي گيرند ياد خواهند گرفت که خود را بهتر درک کنند و ارزش بيشتري براي خود قائل شوند. همچنين روش هايي براي کاهش استرس و بهبود روابط به آن ها ياد داده خواهد شد.
روان درماني هايي که معمولاً در درمان اختلال دوقطبي به کار مي روند عبارتند از:
رفتار درماني شناختي ( CBT ). بيمار ياد مي گيرد که الگوهاي فکري و رفتارهاي نامناسب خود را تغيير داده و کنترل کند. در مورد کودکان، اين روش درماني تنها بر روي رفتار تمرکز مي کند تا زماني که آن ها درک بهتري از توانائي هاي شناختي خود به دست آورند.
آموزش رواني. به بيمار در مورد اختلال دوقطبي، روش درمان آن و چگونگي تشخيص علائم اوليه هر دوره جديد بيماري آموزش داده مي شود. اين آموزش ها معمولاً براي افراد خانواده بيماران دوقطبي نيز مفيد است.
روان درماني خانواده . سطح درماندگي در بين اعضاي خانواده، ناشي از نشانه هاي اختلال دوقطبي را کاهش مي دهد. روان درماني خانواده به اولياء کمک مي کند که چگونگي برخورد با کودکان دوقطبي خود را ياد بگيرند. اين مساله در مورد خواهر و برادرها نيز صادق است.
روان درماني بين فردي . باعث بهبود روابط بين فردي بيماران مي گردد و روال هاي روزانه و زمان بندي خواب آن ها را به حالت عادي در مي آورد و به آن ها کنترل بيشتري بر روي زندگي و شرايط شان مي بخشد.
گروه درماني . بر روي پذيرش بيماري اختلال دوقطبي و نياز به دارو درماني طولاني مدّت تمرکز دارد. اين نوع درمان ممکن است افراد خانواده را نيز دربرگيرد.
درمان اختلال دوقطبي در کودکان ممکن است به محيط مدرسه نيز گسترش يابد. در اين حالت بايد برنامه آموزشي خاصي براي کودک با همکاري معلمان و اولياء مدرسه تنظيم گردد.
7- راهنمايي هايي براي کنار آمدن با اختلال دوقطبي در کودکان
اختلال دوقطبي مي تواند تأثيرات عمده اي بر زندگي کودکان داشته باشد. در حالي که با درمان صحيح، کودک مي تواند زندگي عادي داشته باشد. توصيه هاي زير براي اولياء يا پرستاران کودکان مبتلاء به اختلال دوقطبي است:
به دقت مراقب باشيد که برنامه درماني به طور کامل توسط کودک پيگيري شود. کودک بايد مقدار دارو را دقيقاً طبق تجويز پزشک مصرف کند و هيچ وعده مصرف دارو را فراموش نکند. اگر کودک داراي پدر و يا مادر دوقطبي باشد بايد از نزديک زيرنظر روان پزشک قرار داشته باشد. اگر روان درماني توصيه شده باشد، بايد کودک را به طور مرتب در جلسات شرکت داد. بدون مشورت با روان پزشک هيچ تغييري در درمان ندهيد.
شروع هر دوره بيماري را به دقت زير نظر داشته باشيد. اگر محرک هاي خاصي براي شروع يک دوره تشخيص داده شد، نسبت به آن ها حساس باشيد و به کودک کمک کنيد که در صورت امکان از آن ها پرهيز کند. دوستان و افراد خانواده مي توانند در اين مورد کمک کنند. به محض آن که به نظر رسيد يک دوره جديد بيماري در حال شکل گرفتن است به روان پزشک و يا متخصص بيماري هاي رواني مراجعه کنيد.
از الکل، دارو و يا ساير محرک ها اجتناب کنيد. بسياري از اين گونه مواد مي توانند بر روي خلق و خو اثرگذار باشند. داروهاي نشاط آور مي توانند بسيار خطرناک باشند و داروهاي مجاز مثل داروهايي که براي رژيم غذايي مصرف مي شوند نيز بهتر است کنار گذاشته شوند. اولياء بايد مواظف غذاهايي که ممکن است محرّک به وجود آمدن يک دوره جديد بيماري شود باشند. براي مثال، مصرف بيش از حدّ شکر مي تواند موقتاً باعث افزايش انرژي و در پي آن خستگي و رخوت گردد که اين امر به نوبه خود مي تواند باعث تشديد عوارض در افراد مبتلا به اختلال دوقطبي گردد.
به علاوه پدر و مادرها بايد رژيم غذايي کودک خود را زير نظر داشته باشند و مطمئن باشند که مواد غذايي کافي (مثل ويتامين آ، ويتامين ب 12، ويتامين ث، کلسيم و آهن) به او مي رسد. اين امر به طور کلي در سلامت جسمي و رواني مهم است.
8- سوال هايي از دکتر درباره اختلال دوقطبي
آماده کردن سوال هايي از قبل، مي تواند به پدر و مادرها و بيماران کمک کند تا مکالمه معني دارتري با پزشک در مورد شرايطشان داشته باشند. اين ها نمونه سوالاتي هستند که پدر و مادرها مي توانند درباره اختلال دوقطبي فرزندشان بپرسند:
1- چگونه مي توان فهميد که نوسان خلق و خوي کودکانمان جدّي تر از تغيير حالت هاي عادي کودکانه است؟
2- آيا شما در درمان اختلال دوقطبي در کودکان، تجربه داريد؟
3- چگونه بين اختلال دوقطبي و بيماري ديگري که فرزندمان ممکن است داشته باشد تشخيص مي دهيد؟
4- فرزند ما چه شکلي از اختلال دوقطبي دارد؟
5- اختلال دوقطبي فرزند ما چقدر جدّي است؟
6- شما چگونه بين اختلال دوقطبي و بيش فعالي در فرزند ما تمايز قايل مي شويد؟
7- حدس مي زنيد فرزند ما چه اختلال ذهني ديگري داشته باشد؟
8- چه نوع دارو درماني براي فرزند ما مناسب است؟
9- اثرات جانبي دارو درماني چيست؟
10- من چگونه مي توانم به فرزندم کمک کنم يا آموزش دهم که داروهايش را به طور مرتب مصرف کند؟
11- چه نوع روان درماني ممکن است براي فرزند ما مفيد باشد؟
12- وضعيت فرزند ما چه تأثيري بر تحصيل و فعاليت هاي فوق برنامه او دارد؟
13- اولياء مدرسه فرزند ما چه نوع اطلاعاتي بايد از وضعيت او داشته باشند؟
14- چشم انداز بلند مدّت زندگي فرزند ما چيست؟
15- آيا فرزندان ديگر ما نيز احتمال دارد که به اختلال دوقطبي دچار گردند؟
ترجمه : کلينيک الکترونيکي روان يار
منبع
Bipolar Disorder in Children ,