ابزاری مناسب) نیازمندند و از لحاظ شیوه عملکرد، خودنظمبخش(self regulating) هستند. [1]تمام جوامع انسانی دارای زبان هستند. زبان، بارزترین خصوصیت آدمی است و چهار عملکرد اساسی دارد: امکان انتقال مفاهیم را میسر میکند؛ درک
اجتماع و فرهنگ را برای انسان امکانپذیر میکند؛ کمک به برقراری روابط اجتماعی میکند؛ به انسان کمک میکند تا امور را در مقولههای زبانی طبقهبندی کند. کارکرد اصلی زبان، برقراری ارتباط با دیگران(تبادل افکار) بوده و مهمترین نقش را در کیفیت اجتماعی شدن و ارتباطهای میان افراد ایفا میکند.
کودکان به کمک زبان، نیازها، حالات درونی و نگرشهایشان را به دیگران تفهیم میکنند. زبان به کودکان کمک میکند تا فرهنگ و جامعه خود را بشناسند. [2]
رشد زبان
کودکان به سرعت حیرتآوری زبان میآموزند، بخصوص پس از گفتن اولین کلمات و معمولا اولین کلمات را در اواخر نخستین سال زندگی به زبان میآورند. همچنان که کودکان به قواعد نحوی(ترکیب کلمات و تشکیل جمله) جملهها تسلط مییابند، درکشان از معنای کلمات و جملات(معناشناسی) نیز به سرعت افزایش مییابد و از آنچه میگویند و درک میکنند میتوان فهمید که واژههای بیشتری میدانند.
مرور کوتاهی بر رشد زبان
ـ 4 تا 8 ماهگی: غانوغون کردن.
ـ حدودا 12 ماهگی: اولین کلمات قابل فهم.
ـ 18 ماهگی: ترکیبات دو کلمهای.
ـ 24 - 30 ماهگی: بیان جملات طولانیتر و پیچیدهتر با توضیح بیشتر (کودکان با هم گفتگو کرده و به ندرت جملات سادهای رد و بدل میکنند، ولی همیشه مستقیما به هم پاسخ نمیدهند).
ـ 4 سالگی: بیان کودک طولانیتر و پیچیدهتر میشود. مکالماتی که در آن گفتههای مربوط به هم دیده میشود با مکالمات بزرگسالان شباهت دارد. [3]
بیشگستری و کمگستری
معنایی که کودکان به کلمات نسبت میدهند، غالبا با معنایی که بزرگسالان به کلمات نسبت میدهند تفاوت دارد. آنان بعضی از کلمات را بیشگستری(overextension) میکنند. بسیاری از کودکان به هر مردی که میبینند میگویند بابا.
بعضی از کلمات، کمگستری(under extension) میشوند، یعنی به معنای محدودتری به کار میروند. بیشگستری در تولید گفتار، بیشتر معمول است تا در درک مفهوم و معمولا مدت محدودی دارد و همین که کلمات جدیدی وارد واژگان کودک میشود از بین میرود.
زبان مجازیFigurative language
کودکان تا 3 سالگی برای نامیدن امور واقعی در جهان پیرامونشان معنای واقعی کلمات را به کار میگیرند و میفهمند که وقتی دیگران حرف میزنند معنای دقیق حرفشان چیست، ولی بین سه و چهار سالگی، کودکان معنای مجازی یا غیرواقعی عباراتی مانند "لباسهایم دوستانم هستند" یا "ابرها مثل بستنی قیفی هستند" را میفهمند. توانایی درک این گفتههای مجازی و دارای استعاره(metaphor)، وقتی که کودک آماده رفتن به مدرسه میشود، بیشتر میشود.
آگاهی فرازبانی Metalinguistic awareness
به معنی آگاهی از زبان است به عنوان موضوعی که میتوان درباره آن فکر کرد، آن را فهمید و درباره آن حرف زد. گفتار کودکان چهار یا پنجساله نمایانگر تسلط زیاد آنها بر قواعد پیچیده دستور زبان و معناست. کودکان تا چه حد از این قواعد آگاهی دارند؟ این توانایی "آگاهی فرازبانی" نامیده میشود. زبان به خودی خود موضوعی میشود که کودک در مورد آن فکر میکند، در پی فهم آن است و درباره آن حرف میزند. همین که آگاهی فرازبانی کودک بیشتر میشود، ابهام در زبان را درک کرده و میفهمد که کلمات، عبارات یا جملات خاص ممکن است در زمینههای متفاوت، معانی گوناگون داشته باشند. ابهام در زبان و توانایی در درک معانی مختلف کلمات، زمینه را فراهم میکند تا کودک بتواند استعاره و لطیفه بسازد. [4]
کودک پیوسته در جریان تبادل با بزرگسالان، رشد مییابد. حتی روابط او با اشیاء، به واسطه روابط او با بزرگسالان صورت میگیرد. آنگاه که کودک از طریق یادگیری زبان، سازمان بخشیدن به رفتار خود را آغاز میکند؛ کارکردهای عالی ذهنی پدیدار میشوند. این کارکردها منشاء اجتماعی داشته و به وسیله زبان به وجود میآیند. [5]
.1 ویگوتسکی؛ اندیشه و زبان، حبیبالله قاسمزاده، تهران، نشر آفتاب، 1365، ص 205.
.[2] بهرامی، هادی؛ روانشناسی کودک، تهران، نشر ابوریحان بیرونی، 1359، ص 103.
[3]. پاول هنری ماوسن، جروم کیگان و دیگران؛ رشد و شخصیت کودک، مهشید یاسایی، تهران، 1380، ص 243.
[4] . همان، ص 253، 254، 263.
5. اندیشه و زبان، ص 206.