بر آن، موجب از دست رفتن وقت و سرمایه قابل توجه میگردد. این مشکل در کشورهای در حال توسعه جدیتر است. بنابراین، لازم است مساله پیشگیری از سوانح و ایمنی افراد در محیط کار مورد توجه جدی مدیریت سازمانها قرار گیرد. در بیشتر کشورهای صنعتی پیشرفته، قوانین، مقررات، روشها و شیوههای ایمن ساختن کارکنان از سوانح و حوادث، به میزان قابل توجهی تدوین و آموزش داده میشود
و در رابطه با آن نیز کمیتههای ایمنی کار تشکیل میشود. [1]
علل حوادث شغلی
به طور کلی میتوان یک سانحه شغلی را به عنوان مجموعه یا سلسله رویدادهایی تعریف کرد که منتهی به نتایج زیانبار میگردد. قبل از ذکر علل ایجاد تصادفات و سوانح باید گفت که هر سانحهای منجر به ایجاد تلفات، خسارات و ضایعههای انسانی نمیشود. چهبسا روزانه تصادفاتی در کارخانجات اتفاق افتد و باعث از بین رفتن وسائل و تجهیزات گرانقیمت شود بدون اینکه برای کارکنان اتفاقی بیافتد، اما بدون شک همه تصادفات و سوانح اینطور نیستند. بنابراین اگر سانحهای باعث ایجاد ضایعات انسانی نشود نباید آن را بیاهمیت تلقی نمود، بلکه طرحهای ایمنی به طور کلی باید در جهت کاهش میزان سوانح تجهیز شوند. برای جلوگیری از تصادفات و سوانح باید ابتدا عامل به وجود آوردن آنها را شناخت. البته به لحاظ متفاوت بودن شرایط کار حکم ثابت و مشابهی در شناخت علل ایجاد تصادفات نمیتوان داد. [2] معمولا علل جراحات و حوادث شغلی در سه طبقه یعنی؛ عوامل انسانی یا اعمال ناایمن، عوامل محیطی یا شرایط ناایمن و عوامل سازمانی یا مدیریت ناکارآمد مورد بررسی قرار میگیرند.
عوامل انسانی
بیشتر صاحبنظران امور ایمنی و مدیران، خوب میدانند که غیرممکن است تنها از طریق ایجاد شرایط سالم(کم کردن شرایط ناسالم) مانع بروز حوادث شد. افراد موجب حوادث میشوند و هیچکس نتوانسته است راهی مطمئن برای جلوگیری کامل از "عملیات ناسالم" بیابد. در مورد اینکه یک نفر به شیوههای ناامن عمل میکند، هیچ توجیه و توضیحی وجود ندارد. در برخی از حالتها، امکان دارد شرایط کار موجب شود که زمینه برای عملیات ناسالم یا مخاطرهآمیز فراهم شود، مانند کارکنانی که تحت فشار زیاد روانی کار میکنند یا کسانی که بر این باورند که تحت فشار زیاد قرار گرفتهاند تا کارها را با سرعت زیاد انجام دهند. کسانی که معتقدند جو حاکم بر سازمان به گونهای است که بیشتر به تولید، بهرهوری و سود توجه میشود(و نه رعایت نقاط ایمنی)؛ به روشی ناسالم یا مخاطرهآمیز عمل میکنند و این در حالی است که خوب میدانند چه کار میکنند. گاهی کارکنان، آموزش مناسب ندیدهاند تا به روشی سالم و بیخطر کار کنند؛ بعضی از شرکتها به کارکنان شیوههای کار کردن(روشهای سالم و بیخطر) را نمیآموزند و اغلب کارکنان با شیوه یا روش مخصوص خود(که اغلب روشی نامناسب است) کارها را انجام میدهند. از سوی دیگر، اغلب نوع نگرش، شخصیت و مهارتهای فرد موجب رفتار نادرست میشود. ویژگیهای شخصی(شخصیت، انگیزه، مهارت فرد در حرکت و ...) موجب تقویت و تشدید رفتارهای خاص میشود، مانند تمایل به خطرپذیری یا داشتن نگرشی نامطلوب. تجربه و اطلاعات نشان میدهد که برای بعضی از کارکنان، سانحه و حادثه بیشتر پیش میآید. این دسته از کارکنان را اشخاص مستعد ایجاد سانحه میگویند. البته علت یا علل این خصوصیت در اشخاص مختلف است. گاه به بیدقتی و بینظمی آنها مربوط میشود، گاهی مسائل روانی باعث آن میگردد و گاه مسائل خانوادگی و غیره. [3]
عوامل محیطی
در مطالعات مربوط به عوامل محیطی، ویژگیهای خاص یا اوضاع و احوال و موقعیتی که افراد در آن به کار اشتغال دارند از قبیل روشنایی، سر و صدا، درجه حرارت و نظایر آن، مورد توجه قرار میگیرد. یکی از دلایل اصلی سانحه، تماس با شیء، ماده یا نیروی زیانآور است. اگر عامل خطرآفرینی در محیط کار وجود داشته باشد، همیشه احتمال سانحه نیز وجود دارد. به همین دلیل، در برنامههای خاص ایمنسازی محیط کار، نسبت به پیشگیری از سوانح و حوادث، تأکید میشود. در تعیین شدت جراحات، لازم است عاملی که باعث جراحت شده و نیز نوع و میزان انرژی عامل خطرآفرین، مشخص شود. برای مثال، انجمن ملی ایمنی آمریکا گزارش داده است که 24 درصد از همه سوانح شغلی منتهی به ازکارافتادگی کامل و در عین حال موقت و 21 درصد ازکارافتادگیهای جزئی و در عین حال دائمی، در رابطه با ابزار، وسایل و موادی ایجاد میشوند که کارکنان در تماس با آنها، از "دست" خود استفاده میکنند. براساس آمارهای منتشرشده، در کشور سوئد، سه نوع سانحه یعنی؛ تصادف با وسیله نقلیه، افتادن از ارتفاع کم و برخورد با اشیائی که سقوط کردهاند، عامل اصلی 65 درصد از حوادث شغلی مرگبار بودهاند. طراحی وسایل و ترتیب محل کار کارکنان باید آنچنان باشد که باعث گردد زمان صرفشده برای هر واحد تولیدشده، خطاها، سوانح و حوادث و نیز خستگی افراد، به حداقل ممکن برسد. مک کورمیک، معتقد است باید تماس و برخورد دو عامل اصلی یعنی، انسان و ماشین را به نحوی تنظیم کنیم که رابطه این دو عامل به حد بهینه برسد و در نتیجه آن، خطاهای افراد در کار نیز به حداقل تقلیل پیدا کند. بعضی از عوامل محیطی مؤثر در سوانح شغلی عبارتند از: سر و صدا، گرما و سرما. [4] آنچه مسلم است صداهای بلند زیانآور است و بر سلامت فرد اثر منفی به جا میگذارد. صدای بلند، هم بر جسم فرد اثر میگذارد و هم بر روان او. بسیاری از افراد در محیط کار خود در معرض آسیبهای جدی ناشی از صدا هستند؛ مانند کارکنان فرودگاهها و قطارهای زیرزمینی. همچنین بررسیها نشان میدهد که صدای بلند، دامنه توجه فرد را کاهش میدهد. افرادی که به مدت طولانی در معرض صدای بلند قرار میگیرند، تنها قادر خواهند بود حواس خود را بر امور خیلی مهم متمرکز سازند و فقط به محرکهای شدید توجه نمایند. گرما نیز باعث کاهش قدرت بدنی، تقلیل تمرکز و پایین آمدن سرعت واکنشهای حرکتی میشود. ورنون، به این نتیجه رسیده است که گرمای 26 درجه سانتیگراد باعث 3 برابر شدن سوانح کار در معدنچیان شده است. [5]
عوامل سازمانی
در پیشگیری تصادفات، سوانح و اثرات ناشی از آن، در دو جهت باید اقدام شود:
طراحی صحیح کار در رابطه با ساختمان، وسایل و تسهیلات و تأمین تجهیزات ایمنی که معمولا "مهندسی ایمنی" نامیده میشود.
انجام گرفتن صحیح کار و سرپرستی مؤثر که به "مدیریت ایمنی" مرتبط است.
متأسفانه اغلب مواقع توجه کافی در به وجود آوردن و ایجاد تشکیلات و سازمان لازم جهت برنامهریزی صحیح و همهجانبه و نظارت مستمر در امور ایمنی نمیگردد و این وظیفه خطیر جزء وظایف جانبی قسمتهای دیگر قرار میگیرد. در صورتی که باید در واحدهای تولیدی تشکیلاتی برای این منظور به وجود آید و با بهرهگیری از متخصصین معتقد، تمام پیشبینیهای لازم، از طراحی صحیح استقرار ماشینآلات گرفته تا تأمین حفاظ و تجهیزات ایمنی انجام و نظارتهای کامل در اجرای مقررات به عمل آید. از نظر جنبههای مربوط به کارکنان نیز میتوان اقدامات زیر را در جهت کاهش سوانح به مرحله عمل درآورد:
انتخاب صحیح کارکنان و سپردن کار به کاردان دلسوز و علاقمند
تشخیص کارکنان مستعد ایجاد سانحه
آموزش
برقراری انضباط کار و نظارت جدی در اجرای مقررات ایمنی
سرپرستی لازم و مؤثر
همانگونه که قبلا نیز اشاره شد، بعضی از کارکنان مستعد ایجاد سانحه یا سانحهزا هستند. اینگونه اشخاص باید شناسایی و در کارشان نظارت بیشتر اعمال گردد و یا اینکه از کارهای نسبتا خطرناک کنار گذاشته شوند. در انتخاب باید کوشش شود اشخاص سانحهزا و بیدقت به کارهای پرخطر و حساس گمارده نشوند. اعمال روشهای مختلف مثل تستهای روانشناسی، مصاحبه و نظارت در کار، به امر انتخاب کمک مینماید. عامل مهم دیگر در کاهش تصادفات، آموزش و آشناسازی کارکنان با جنبههای مختلف ایمنی میباشد. آموزشهای ایمنی باید از بدو ورود یک متصدی جدید به کار آغاز و بهطور مستمر ادامه یابد. آموزش ایمنی معمولا به روشهای مختلف از جمله نمایش فیلم، سخنرانی، نصب پوستر و عکس انجام میگیرد. برقراری نظم و کنترل اجرای مقررات ایمنی از اقدامات بسیار مفید در بالا بردن سطح ایمنی محیطهای کاری میباشد. همانگونه که قبلا نیز اشاره شد بیشتر سوانح ناشی از بیتوجهی و زیرپاگذاشتن مقررات ایمنی است. بدینجهت باید اشخاصی که مقررات ایمنی محیط کار را به شوخی میانگارند به شدت مورد بازخواست قرار گیرند. باید دانست که اغماض در مورد اینگونه غفلتها ظلم به خود کارکنان است نه کمک به آنها. توجه و نظارت مداوم سرپرستان نیز به بالا بردن سطح ایمنی کمک میکند. تجربه نشان داده است که در آن دسته از کارگاههای واحدهای صنعتی سانحه بیشتر است که سرپرستان آنها به مسائل ایمنی کمتوجه هستند. بنابراین یکی از اقدامات پیشگیری سوانح در کارگاههایی که احتمال خطر بیشتر است، انتصاب اشخاصی است که در مورد مسائل ایمنی حساسیت خاص نشان میدهند. بدون شک همانگونه که سرپرستان بیتوجه به امور ایمنی باید مورد بازخواست و احیانا تنبیه قرار گیرند، لازم است سرپرستانی که در واحد آنها سانحه کمتر اتفاق میافتد مورد تقدیر و تشویق واقع شوند. [6]
[1] ساعتچی، محمود؛ روانشناسی بهرهوری، تهران، ویرایش، 1377، چاپ دوم، ص 375.
[2] میرسپاسی، ناصر؛ مدیریت استراتژیک منابع انسانی و روابط کار، تهران، میر، 1381، چاپ بیستم، ص 293.
[3] دسلر، گری؛ مبانی مدیریت منابع انسانی، علی پارسائیان و محمد اعرابی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1381، چاپ دوم، ص 374.
[4] ساعتچی، محمود؛ روانشناسی صنعتی و سازمانی، تهران، ویرایش، 1386، چاپ اول، ص 211 و 212.
[5] مقدمیپور، مرتضی؛ روانشناسی کار، تهران، مهربان، 1387، چاپ ششم، ص 154 و 162.
[6] مدیریت منابع انسانی و روابط کار، ص 295 و 296.