به کار شریف Sherif در سال 1935 میباشد. وی طبق تحقیقی نشان داد که افراد، تحت تأثیر گفتههای دیگران قرار میگیرند. او یک منبع ثابت نور در اتاقی کاملاً تاریک بر روی پردهای تاباند. بدیهی است که پس از چند لحظه آزمودنیها نقطه مزبور را متحرک خواهند دید، اما احساس میزان جابهجایی نقطه نورانی در همه یکسان نخواهد بود، وی با دو آزمایش جداگانه انفرادی و جمعی، تغییر زیادی
را در نظر آزمودنیها در میزان جا بهجایی نقطه مزبور(نورانی) دریافت و این امر نشان داد که افراد خود را با گروه و نظر سایر افراد، همنوا میکنند.
تفاوت همنوایی با اطاعت
همنوایی یعنی توافق درونی شده با قواعد، هنجارها و قراردادهایی که در بیرون قرار گرفتهاند. مانند زمانی که با یک گروه، یک تفکر قالبی، موازین قانونی و یا آموزه مذهبی سازگار میشویم.
همنوایی را باید از اطاعت(Compliance) تمییز داد. همنوایی بر توافق درونی با دیگران دلالت دارد در حالی که اطاعت، به معنای توافق صوری بوده و ممکن است با پیامد فوری مخالفت هم روبرو شود. اطاعت غالبا، فرمانبرداری از اقتدار تلقی شده و میتواند شالودهای برای مصلحتبینی درازمدت در آینده باشد. همنوایی یا آگاهانه است یا ناآگاهانه اما اطاعت لزوماً آگاهانه است.2
عوامل مؤثر بر همنوایی3
مطالعات زیادی درباره همنوایی انجام گرفته است. این بررسیها نشان دادهاند که بسیاری از عوامل موقعیتی، میزان تسلیم شدن یک فرد را به فشار گروهی تحت تأثیر قرار میدهند. این عوامل به قرار زیرند:
1. اتفاق نظر یا عدم اتفاق نظر اکثریت بر روی یک موضوع، اثرگذار بر میزان همنوایی است و فرد، نظر جمع را پذیرفته و کمتر با آن مخالفت میکند. اگر در جمعی، فرد تنها باشد ولو اینکه احساس کند نظرش درست است از ابراز آن خودداری میکند.
2. نوع شخصیت افراد در همنوایی مؤثر است. فردی که اعتماد به نفس کمتری دارد امکان بیشتری دارد که با جمع همنوایی کند.
3. ویژگی افرادی که گروه مورد همنوایی را تشکیل میدهند بر میزان و نحوه همنوایی اثر میگذارد، افرادی که عزت نفس بیشتری دارند کمتر به فشار گروه تن میدهند.
4. میزان احساس امنیت از نکاتی است که بر همنوایی اثر میگذارد. اگر عدم همنوایی هیچ مشکل امنیتی برای فرد ایجاد نکند بدیهی است که همنوایی کاهش مییابد.
دلایل همنوایی کردن
مردم به دو دلیل عمده همنوایی میکنند؛ یکی آن که احساس میکنند جمع، نظر و افکار درستی دارند و نظر جمعی را نسبت به نظر خود ارجح میدانند؛ دوم آن که از دیگران بخاطر احراز پاداش یا احتراز از تنبیه تبعیت میکنند. این دو دلیل منجر به پیدایش دو نوع همنوایی میشود: همنوایی اطلاعاتی Informative Conformity و همنوایی هنجاری Normative Conformity. همنوایی اطلاعاتی زمانی است که فرد احساس میکند نظر جمع درست است. این امر نه تنها بر ظاهر عملکرد وی تأثیر میگذارد، بلکه منجر به همنوایی خصوصی نیز میشود. مقصود از همنوایی خصوصی، پذیرش واقعی یا حقیقی است.
همنوایی هنجاری هنگامی است که فرد به دلیل پیامدهای ناشی از عدم همنوایی، همنوایی کند. یعنی به این دلیل که دیگران او را تنبیه نکنند و یا پاداشی را از او دریغ نکنند، همنوایی میکند.4 در همنوایی هنجاری فرد از درستی کار یا نظر خود آگاه است ولی برای اینکه مخالف جمع تلقی نشود نظر خود را نادیده گرفته و مصداق بارز این ضربالمثل فارسی میشود: "خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو".
ناهمنوایی
وقتی که فرد رفتارش را بدون در نظر گرفتن هنجارهای گروه انجام دهد ناهمنوایی کرده است که رفتارهای مبتنی بر استقلال رأی از این دستهاند. انواع رفتارهای غیرهمنوا را تحت دو عنوان کلی، استقلال رأی و ناهمنوایی میتوان تقسیم کرد.
کراچفیلد در بررسی گروهی از افراد نظامی، نشان داد که آنهایی که استقلال رأی دارند، استعداد رهبری بیشتر، احساس حقارت کمتر، خودکنترلی بیشتر و نگرشهای اقتدارطلبانه بیشتری دارند. در صورتی که افراد همنوا؛ احساس وابستگی بیشتر، عزت نفس کمتر و خودسرزنشی بیشتری دارند. برخی از منتقدان اجتماعی معتقدند پیچیدگیهای جوامع کنونی میل به همنوایی در انسانها ایجاد کرده است. از منظر دیگر، افراد به دو دسته کلی تقسیم میشوند: افراد خودراهبر و دگرراهبر. افراد خودراهبر(Inner - directed)، افرادی هستند که خودشان ارزشها و هنجارهایشان را تعیین میکنند و افراد دگرراهبر(Other- directed) چشم به هدایت دیگران دارند. نوع اخیر یعنی دگرراهبر، مصداق افراد همنوا بوده که در جامعه کنونی رو به افزایش میباشند.5
1. بیرو، آلن؛ فرهنگ علوم اجتماعی، باقر ساروخانی، تهران، نشر کیهان، 1380، چاپ چهارم، ص 62.
2. فرگاس، جوزف پی؛ روان شناسی تعامل اجتماعی، خشایاربیگی و فیروز بخت، تهران، نشر ابجد، 1373، چاپ اول، ص 319.
3. کریمی، یوسف؛ روان شناسی اجتماعی، تهران، نشر ارسباران، 1381، چاپ دهم، ص 93 و 64.
4. همان، ص 89 تا 92.
5. اسالیوان، تام و دیگران؛ مفاهیم کلیدی ارتباطات، میرحسین رئیس زاده، تهران، نشر فصل نو، 1385، چاپ اول، ص 96.