بنابراین قلمرو گسترده فیزیولوژی را میتوان به فیزیولوژی ویروسی، فیزیولوژی سلولی، فیزیولوژی گیاهی، فیزیولوژی انسانی و بسیاری شاخههای دیگر تقسیم كرد. در فیزیولوژی انسانی، ما درگیر توصیف ویژگیها و مكانیسمهای خاص بدن انسان هستیم كه آن را یك موجود زنده ساخته است. این واقعیت كه ما زنده میمانیم، عموما از كنترل ما خارج است؛ زیرا گرسنگی ما را وادار به جستجوی غذا و ترس ما را وادار به جستجوی پناهگاه میكند. [1]
روانشناسی فیزیولوژیك به عنوان علم میانرشتهای، به بررسی رابطه بین مغز و رفتار میپردازد؛ آن را همچنین میتوان از زاویهای دیگر، به عنوان روانشناسی زیستشناختی [2] و علوم عصبی رفتاری [3] توصیف كرد. در تعریف واژههای میانرشتهای، "مغز" و "رفتار" واژههای كلیدی به شمار میآیند و كاربرد واژه میانرشتهای نیز به دلیل بررسی فرایندهای الكتریكی، مغناطیسی، شیمیایی و مولكولی در مغز است كه به تنهایی با یكی از شاخههای علوم امكانپذیر نیست. برای توصیف چگونگی فعالیت سلولهای عصبی نیاز به اطلاعاتی در كالبدشناسی، بافتشناسی، شیمی اعصاب و الكتروفیزیكی است. بدین ترتیب استفاده از روشهای مختلف علوم برای توصیف روانشناسی فیزیولوژیك ضرورت دارد. اطلاعات فیزیكی – زیستی تشكیلات و ساخت مغز و ارتباط متقابل آنها، با علوم رفتاری تبیین میشوند. [4]
روانشناسی فیزیولوژیك با تحریك مستقیم، ثبت یا تخریب فعالیتهای مغز، فرایندهای زیستی و ساختهای عصبی را بررسی میكند. در این چارچوب، رفتار به عنوان متغیر مستقل و وابسته اندازهگیری میشود. روانشناسی زیستشناختی و فیزیولوژیكی به پژوهشهای حیوانی روی میآورند، زیرا فهم رفتار انسان و جلوگیری یا درمان اختلالها و بیماریها بدون چنین آزمایشهای حیوانی امكانپذیر نیست. [5]
روانشناسی عصبشناختی از روشهای مشابهی(تخریب و تحریك) استفاده کرده ولی بیشتر در انسان به تحقیق میپردازد. از آنجا كه آزمایش بر روی مغز انسان جایز نیست، لذا روانشناسی عصبشناختی مطالعات خود را بر روی بیماران مبتلا به اختلالهای مغزی متمركز میكند. از تغییر رفتار چنین بیمارانی میتوان به اهمیت ساختها و روابط آنها برای رفتار معین پیبرد. در چارچوب این بررسیها تكامل آزمونهای روانشناختی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است، چرا كه با این قبیل آزمونها میتوان به طور غیرمستقیم قابلیت كنش فرایند معینی را در مغز بیمار و سالم بررسی كرد. روش تشخیص روانشناسی عصبشناختی [6]، اساس طرح توانبخشی [7] روانشناختی را برای بیماران مغزی مختلف فراهم میكند. تعمیم نتایج پژوهشهای روانشناسی فیزیولوژیك بر روی انسان به وسیله روانشناسی عصبشناختی وارسی میشود. [8]
فیزیولوژی روانی [9] بیشتر ارتباط بین فرایندهای زیستی در ارگانیزم انسان را با ثبت فعالیت مغز بررسی میكند. اگرچه روانشناسی فیزیولوژیك، روانشناسی عصبشناختی و فیزیولوژی روانی مكمل یكدیگر هستند، هر سه آنها بخشی از روانشناسی زیستشناختی به شمار میآیند.
تاریخچه روانشناسی فیزیولوژیك
از آغاز پدیدآیی رشته روانشناسی، روانشناسی فیزیولوژیك نقش مهمی داشته است. روانشناسی علمی فعالیت خود را با طرح "اصول روانشناسی فیزیولوژیك" [10] توسط وونت(Wundt) در سال 1874 آغاز كرد. پژوهشهای روانشناسی فیزیولوژیك حدود 20 درصد از پژوهشهای روانشناسی كشور آمریكاست و قریب به هزار نفر از روانشناسان آن در روانشناسی فیزیولوژیك به تحقیق مشغول هستند. روانشناسی فیزیولوژیك، مانند سایر علوم اعصاب با توجه به توسعه ابزارهای تحقیق در دهههای اخیر از پیشرفت خوبی برخوردار شده است.
یافتههای مگون(Magoun) و موروزی(Moruzzi) در سال 1949 نشان میدهد كه دستگاه شبكهای موجود در ساقه مغز، نظام انرژیدهنده و هشیاری است. افزون بر ارتباطات حسی – حركتی، انرژی روانی و دقت و توجه كشف شد كه پیش از آن در روانشناسی آن را فعالیت و هیجان مینامیدند.
الدز(Olds) و میلنر(Milner) نیز به وجود ساختهایی در مغز پی بردند كه جهت رفتار را مشخص میكردند؛ آنها این ساختها را "مركز لذت" نامیدند. مبانی تشریحی فیزیولوژی كه اهمیت بسیاری در نتایج رفتار مثبت و منفی دارند، توسط روانشناسان یادگیری، مانند اسكینر(Skinner) تبیین شد.
بخش پایانی این گستره، شیمی اعصاب [11] است كه از سال 1921 با انتقال سیناپس شیمیایی مطرح شد؛ این بخش پس از جنگ جهانی دوم، بهویژه در اثر پژوهشهای اكلز(Eccles) و همكاران توانست چگونگی سیناپس شیمیایی و اثر ناقلها را تشریح كند. در سالهای اخیر، با توسعه روشهای تجزیه، پژوهشهای زیادی در این زمینه انجام شد و نتایج مفیدی به دست آمد. داروشناسی روانی [12] نیز امكانات جدیدی را فراهم كرده است. بدین ترتیب نظامهای انتقالدهنده و تعدیلكننده عصبی با توصیف مشروح، چگونگی اثر شیمیایی مغز را در شیوههای رفتار تعیین میكنند و بالاخره اندازهگیریهای غیر تهاجمی فعالیتهای مغز با روش تصویربرداری، امكان مشاهده كاركرد مغز فرد زنده را به هنگام تفكر، احساس و ادراك بدون عمل جراحی بر روی كامپیوتر فراهم كرد؛ این روش در دهههای اخیر پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشته است. [13]
منابع:
[1] . گایتون، آرتور؛ فیزیولوژی پزشكی، حوری سپهری، تهران، اندیشه رفیع، 1384، چاپ سوم، ص 2.
[2] . psychobiology
[3] . behavioral neuroscience
[4] . خداپناهی، محمدكریم؛ روانشناسی فیزیولوژیك، تهران، سمت، 1383، چاپ دوم، ص 3.
[5] . همان، ص 4.
[6] . neuropsychological diagnosis
[7] . rehabilitation
[8] . روانشناسی فیزیولوژیك، ص 4.
[9] . psychophysiology
[10] . Grunzuge der psysiologischen psychologie
[11] . neurochemistry
[12] . psychopharmacology
[13] . روانشناسی فیزیولوژیك، ص 5 و 6.