وظیفه ی یک:
- ما به تحکیم استقلال روان شناختی و ایجاد ارتباطات جدید با خانوادهای اصلی این تکلیف شرط لازم برای همراه شدن زوج با یکدیگر در مسیر زندگی است که از طریق این وظیفه زن و شوهر از خانواده های اصلی جدا می شوند و درعین حال توانایی این را دارند که ارتباط سالمی به شکلی جدید با آنها برقرار کنند. جداشدن از خانواده های اصلی به معنی پشت کردن به آنها نیست بلکه، به معنی تغییر در شیوه و میزان و نوع ارتباط با آنهاست. زوج های جوان تر، مثلاً آنها که در حولوحوش سن ۲۰ سالگی قرار دارند، باید بتوانند بدون تمرد و سرکشی به راهنماییهای والدین خود گوش دهند. درعین حال باید بتوانند استقلال روان شناختی خود را حفظ کنند. آنها باید بتوانند رفتارهایی را در پیش بگیرند که به نسل قبلی نیز صدمه وارد نکنند. همچنین باید یاد بگیرند که بدون نادیده گرفتن همسر با خانواده ی اصلی ارتباط داشته باشند. گرچه این تکلیف برای زوج های جوان مهم به نظر میرسد، اما زوج های مسن تر نیز باید این
اصول را رعایت کنند. زوج هایی که طلاق گرفته و یا بیور ۵ شده اند. و برای مدتی با چالش مواجه بوده اند هم، باید بتوانند نقشی جدیدی را به عنوان بخشی از یک زوج و به تنهایی بپذیرند. برای این گروه ممکن است سردرگمی نقش ایجاد شود. نقش های جدید گاهی اوقات در هویت فرد تغییر ایحاد میکنند. انتظارات افراد ممکن است تحت تأثیر تعهدات محلی شکل بگیرند. در این مرحله، زوج پختهتر می شود و زن و شوهر درعین حال که به هم وابسته هستند احساس زندگی آزاد را نیز دارند. همچنین زوج نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت پیدا می کنند
وظیفه ی دو:
ایجاد هویت زوجی و با هم بودن در مقابل خودمختاری
این وظیفه شامل ایجاد رابطه ای دونفره است که در آن واژه ی ((ما) معنی پیدا می کند. یعنی اصطلاح «من» از حالت انفرادی که بیشتر خودمحورانه بوده تغییر شکل پیدا کرده و در حقیقت «من» به عنوان بخشی از «ما» تلقی میگردد. زمانی که فرد علایق شخصی خود را که کاملاً خودمحورانه بوده، رها میکند و به عوض، رفاه و آسایش را در رابطه ی زوجی دنبال می کند، دوستی و صمیمیت و عشق شکوفا میگردد. در این حالت زوج ها علایق فردی را درون رابطه ی زوجی جست و جو میکنند. نزدیک شدن زوج به هم، مستلزم این است که زوج به یکدیگر دسترسی داشته باشند و هردو آنها علایق فردی و خودمحورانه را تا حدودی کنار بگذارند تا هویت زوجی رشد کند. البته در رابطه ی زوجی قطعاً فراز ونشیبهایی وجود دارد که زوج باید آنها را برای بهبودی رابطه تحمل و کنترل کنند.
وظیفه ی سه:
ایجاد هویت جنسی زوج هویت جنسی به فراوانی
شدت و کیفیت ابراز احساسات جنسی در رابطه ی بین زن و شوهر اطلاق می شود. این وظیفه نوعی پیوند و نزدیکی احساسی را در زوج ایجاد می کند. این هویت زمان و مکانی را برای فارغ شدن از استرس ها و رنجهای زندگی فراهم می کند. رابطه ی جنسی رضایت بخش از هویت جنسی سالم زوج نشأت میگیرد و مستلزم تعهد زوج نسبت به هم است. زوج ها باید بتوانند تعادلی بین نیاز به رابطه ی جنسی و رابطه ی صمیمانه برقرار کنند.
وظیفه ی چهار:
شکل دادن ازدواج به عنوان یک حوزه اطمینان بخش و پرورش دهنده
رابطه ی زوج موقعیتی را فراهم میکند که در آن شکست ها، تلاش ها، شرایط و ترسی های زوج در یک جو حمایتی و مراقبت کننده، مد نظر قرار میگیرد. به عبارتی رابطه ی زوجی می تواند برای زن و شوهر التیام دهنده و آرامش بخش باشد. هر عضو زوج باید در لحظه ی وقوع استرسی به راحتی به همسرش دسترسی داشته باشد. این تکلیف اهمیت زیادی دارد، به این دلیل که افرادی که احساس می کنند نیاز به مراقبت و پرورش آنها در رابطه ی زوجی برآورده نمی شود ممکن است به روابط خارج از ازدواج "گرایش پیدا کنند. گاهی نیز ممکن است این افراد وقت خود را برای کار، دوستان، خانواده ی اصلی و یا
فعالیتهای نه چندان مهم دیگری صرف کنند که در آنها همسرشان حضور ندارد.
وظیفه ی پنج:
والد بودن
زمانی که زوج ها تصمیم میگیرند بچه دار شوند، باید فضای روانشناختی رابطه را برای پرورش فرزند آماده کنند. این فضا باید به گونه ای در زوج آمادگی ایجاد کند که بتوانند ضمن پرورش فرزند از ایجاد لطمه به رابطه ی خود جلوگیری کنند. در این شرایط انعطاف پذیری نقش زوج ها ضروری است زیرا با بدنیا آمدن فرزند رابطه زوج شکل جدیدی به خود میگیرد. مطرح کردن سؤالاتی از قبیل سؤالات زیر می تواند میزان
- هر عضو زوج درباره ی مراقبت از فرزند چه انتظاری از همسر خود دارد؟ "
- کودکان به چه میزان اجازه خواهند داشت وقت خود را با والدین سپری کنند؟
- جنسیت فرزند تا چه اندازهای برای زوج اهمیت دارد؟
زوج هایی که قبلا ازدواج کردهاند، ممکن است از ازدواج قبلی خود
فرزند یا فرزندانی داشته باشند. در این شرایط لازم است زن و شوهر بتوانند نقش ناپدری، نامادری و همسر و والد داشته باشند. در حالتی که فرزندان متعددی متعلق به ازدواج های قبلی باشند، وضعیت پیچیده تر
انعطاف پذیر بودن افزایش داده و از حضور کامل در فقط یک نقش خودداری کنند.
وظیفه ی ششم:
ایجاد رابطه ای جالب و جذاب
زنده و شاداب نگه داشتن ازدواج با ایجاد تجارب جدید و جالب اهمیتی بیشتر از خود ازدواج دارد. رابطه ی زوجی را میتوان به نهالی تشبیه کرد که اگر مراقبت نشود پژمرده می شود. یک ازدواج خوب، احساس تکراری بودن را در زوج ایجاد نمیکند. رابطه ی جذاب با هیجان و شوق همراه است. تجارب لذت بخش زوج در کنار هم، بخشی از خاطره های مشترک آنها را تشکیل می دهد که در شرایط سخت به زوج کمک میکند سرزنل ۵ شاداب بمانند. این تجارب لذت بخش از ایجاد احساسی خمودی و کسالت در رابطه ی زوج جلوگیری کرده و باعث میشود استرس های مختلف زنگی نتوانند به احساس شادابی زوج لطمه وارد
ایجاد دیدگاهی دوگانه که ایده آل های اولیه را با واقعیت موجود ترکیب میکند سمبرز نلد ۵ نگهداشتن عشق به این معنی است که هر عضو زوج ضمن این که همان شور و شوقی اوایل ازدواج را دارد از تغییرات در شیوه ی ابراز عشق
نیز آگاه باشد. با گذشت مدتی از ازدواج، زوج ها واقعیات زندگی را بیشتر درک می کنند و ممکن است شیوه های ابراز محبت آنها نسبت به اوایل زندگی تغییر کرده و واقع بینانهتر شود. لازم است زوج هرچند وقت عواملی که آنها را به هم علاقه مند کرده، به خاطر آورند و به آنها به عنوان حالت های مخصوص و منحصربهفرد و لذت بخش نگاه کنند. این عوامل باید به عنوان قابلیت هایی که می توانند به بقای طولانی رابطه کمک کنند تلقی شوند. درعین حال زوج ها باید بپذیرند که حالت های اولیه غیر واقع بینانهتر بوده و لازمهی ازدواج موفق، تطابق آن ایده آل ها با
واقعیت های زندگی است.
انتهای مطلب /