از سن دختر بيشتر باشد، يا حداقل مساوي باشند( مثلا 1 الي 5 سال). اين به خاطر اينست که مدت باروري در خانمها محدود بوده و در آقايان نامحدود است. و اينکه قدرت باروي خانمها زودتر از آقايان شروع مي شود، همچنين نياز است که آقايان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمي و فکري، به استقلال اقتصادي نيز برسند، که اين به زمان بيشتري نياز دارد. به هر حال اين نسخه غير قابل نقض نيست که در بندهاي بعدي توضيح داده مي شود.
2 – انتخاب همسر يک مسئله چند بعدي است و معيارها و شرايط انتخاب همسر متعدد است. وقتي شما اقدام به انتخاب همسر مي کنيد بايد 2 مسئله کلي و اساسي را در نظر بگيريد:
الف) همسر انتخابي شما مي بايست تمام معيارهاي اساسي و مهم مورد نظر شما را که لازمه يک زندگي توام با خوشبختي هست را دارا باشد ( در اين زمينه مقالاتي در بخش مشاوره ازدواج سايت همدردي قرار داده ايم). اين بدان معنا نيست که در تمام اين پارامترها و معيارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به اين معناست که حداقل نمره قبولي را داشته باشد. ( مانند اينکه شما در رشته تحصيلي بايد همه دروس را پاس کنيد)
ب) فرد مورد نظر شما در کل ، بايد معدل قابل قبولي در معيارهاي مورد نظر شما کسب کند. يعني اينکه وقتي نمره هر يک از معيارهاي ازدواج را که با هم جمع کرديد، او ميانگين مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اينست که در رشته تحصيلي خود علاوه بر قبولي همه دروس ، نبايد مشروط شويد)
خلاصه: در تک تک معيارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلي همه معيارها، ميانگين مطلوب شما را کسب کند.
اگرچه ممکن است فرد در يک معيار نمره عالي نداشته باشد و نقطه ضعف وي باشد. مثلا دختري که 2 سال از پسري بزرگتر است ، اما در ساير معيارهاي اساسي قوي است، در نتيجه معدل خوبي جهت ازدواج دارد. در ضمن وي در معيار سن هم حداقل نمره قبولي را دارد. ليکن اگر اين دختر با همه معيارهاي اساسي و خوبي که دارد، 15 سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اينکه معدل بالايي دارد، ليکن در يک معيار اساسي رد مي شود و چنين ازدواجي با ريسک بالايي از طلاق يا نارضايتي در زندگي زناشويي همراه مي شود. ( توجه کنيد در اينگونه مسائل انساني با قطعيت صد در صد سخن نمي گويئم).
3 – اختلاف سني دختر و پسر نبايد آنقدر زياد باشد که دوره رشدي آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمي ها ، طرز نگرش و بينش و انرژيهاي رواني با هم متفاوت و يا احتمالا درگير شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله اي را با پسر 30 ساله در نظر بگيريد. در حاليکه دختر در آغاز راه هيجانات ، علاقمند به شطينت هاي نوجواني، کوهنوري و جست و خيز و مهماني و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و مطالعه ، فليم و موسيقي و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بيشتر مي پسندد. همچنين ديدگاه آقا توام با تجربه و احتياط است و ديدگاه دختر نوجوان ريسک و فعاليتهاي نو و بديع است.
4 – نکته مهم بعدي اينست که علاوه بر سن شناسنامه اي بايد به سن و بلوغ عقلي، اجتماعي، فرهنگي و ظاهر وي نيز توجه کرد. بعضي وقتها دختري ممکن است 3 سال از پسري بزرگتر باشد، اما با نشاط و انرژي است. و علاقمنديها و تمايلات مشترکي با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقويمي، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عميق شود.
5 – نحوه تفکر پسر و دختر ، نسبت به اختلاف سني در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسيار مهم است. اگر پسري از همان اول با ترديد به بزرگتر بودن خانمش بينديشد. او آمادگي دارد که بعدا با کنايه اطرافيان به هم بريزد و اين مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسري که درگير اين گونه مسائل نيست به سادگي از کنار اين مسئله مي گذرد. همچنين دختري که به اين مسئله (سن زياد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالايش نسبت مي دهد. که اين از آسيب پذيريهاي چنين ازدواجهايي هست.
6 – نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در اين زمينه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گيريهاي خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختري به شدت تحت نفوذ والدين خودش هست. معمولا نمي تواند خارج از نظر آنها ، دست به چنين ازدواجي بزند.