اجتماعی طرد شدهاند، به احتمال بیشتری اعمال دیگران را به عنوان اعمالی خصمانه درنظرمی گیرند و احتمال بیشتری دارد که با افرادی که هرگز حتی با آنها مواجه نشدهاند به شیوهای آسیب زا بر خورد کنند.
یافتههای حاضر ممکن است به توضیح این مطلب کمک کنند که چرا طردشدگی اجتماعی غالباً با پرخاشگری هایی مرتبط است که گاهی اوقات به نحو شگفتانگیزی پدید میآیند، همانطور که مثلا ًدر مورد تیراندازیهای مدارس چنین بوده است. براساس گفتۀ دکتر سی. ناتان دوال از دانشگاه کنتاکی- مؤلف اصلی این پژوهش، مطالعات موردی گذشته نشان می دهند اکثریت دانشآموزانی که در مدرسه تیراندازی کردهاند، تجاربی مربوط به طردشدگیهای مستمر از جانب گروه همسالان داشتند. اگرچه چنین نیست که هرکس احساس طردشدگی بکند ،لزوماً پرخاشگرانه رفتار میکند، در عین حال ما متوجه شدیم که این گونه افراد معمولا به شیوههای دیگری پرخاشگری خود را برونریزی میکنند. ما قصد داشتیم به توضیح این مطلب کمک کنیم که از لحاظ روانشناختی چرا این امر اتفاق میافتد. درشمارۀ ژانویۀ مجلۀ «شخصیت و روانشناسی اجتماعی» که توسط روانشناسان آمریکا چاپ میشود، گزارش کامل این پژوهش منتشر شده است. دوال چهارآزمایش جداگانه با 190 شرکت کننده ازدانشجویان دانشکده انجام داد. دریک آزمایش 30 شرکت کننده به یک آزمون شخصیت پاسخ دادند و درمورد نتایج آزمون به آنها بازخورد دروغینی داده شد. به یک سوم از شرکت کنندهها- گروه طردشده- گفته شد که شخصیت آنها دلالت بر این امر دارد که به احتمال زیاد بعدها در زندگی، سرانجام آنها به تنهایی کشیده خواهد شد. به بقیۀ شرکت کنند گان- گروه گواه- یا گفته شد که آنها روابطی بسیار زیاد، پایدار و پرمعنا خواهند داشت، یا هیچگونه بازخوردی به آنها داده نشد.
سپس به همۀ شرکت کنندگان دستور داده شد تا گزارشی را بخوانند که ظاهراً توسط شرکت کنندۀ دیگری نوشته شده بود که آنها نمیشناختند. این گزارش در مورد واقعهای بود که رفتارهای نویسندۀ آن می توانست یا به عنوان رفتار جرأتمندانه یا رفتار خصمانه برداشت شود و شرکتکنندگان نظرات خود را در مورد رفتارهای نویسنده ذکر میکردند. همچنین به آنها گفته شد که نویسندۀ آن گزارش ممکن است به عنوان دستیار دریک پژوهش کار کند و از آنها سؤال شدکه آیا فکر می کنند- براساس آنچه خوانده بودند- این فرد داوطلب خوبی برای این وظیفه خواهد بود یا خیر.
شرکتکنندگانی که به آنها گفته شده بود زندگی تنهایی را درآینده خواهند داشت، اعمال نویسنده را به طورمعنی داری خصمانه تر برداشت کردند و ارزیابی بسیار منفیتری نسبت به گروه گواه داشتند. پژوهشگران همچنین اشاره میکنند که بنظر نمی رسید خلق و خوی شرکت کنندگان در گروههای مختلف متفاوت بوده است. چرا که وجود چنین تفاوتی می توانست پژوهشگران را به این نتیجهگیری رهنمون سازد که پاسخهای هیجانی شرکتکنندگان به نتایج آزمونهای شخصیتیشان، نقشی در چگونگی عملکرد آنها در آزمایشات نداشته است. درآزمایش دیگر، 32 دانشجو تحت همان ارزشیابی شخصیتی ساختگی قرارگرفتند و همان گزارش مربوط به آزمایش قبلی را ارزیابی کردند. مجدداً به برخی گفته شد که زندگی تنهایی را خواهند داشت، در حالیکه بقیۀ افراد به گروه گواه اختصاص داده شدند. این بار به شرکت کنندگان قبولانده شد که با فرد دیگری در آزمایشگاه- که نمیتوانستند او را ببینند و هرگز اورا ملاقات نکرده بودند- یک بازی کامپیوتری مربوط به زمان واکنش انجام میدهند. درطول بازی، فرد بازندۀ هرمسابقه مجبور می شد از طریق هدفون به صدای یک سوت ممتد گوش کند. شرکتکنندگان میتوانستند سطح شدت و مدت صدا را تنظیم کنند.
کسانی که به آنها گفته شده بود زندگی تنهایی را خواهند داشت، نسبت به گروه گواه، سطح بالاتری از صدای دردناک را ایجاد میکردند. دوال اظهار کرد: «در جریان همۀ آزمایشات، شرکت کنندگانی که نوعی طرد اجتماعی را تجربه کردند، به شیوه های مشابهی عمل کردند. این امر بیانگر این مطلب است که افراد مذکور احساس میکنند توسط دیگران مورد بی وفایی قرار گرفتهاند. لذا آنها نیز در مقابل، اعمالی را که از هر نظر خنثی هستند، به شکل اعمالی خصمانه میبینند و به صورتی منفی در مقابل دیگران رفتار می کنند. »
پژهشهای قبلی این مطلب را بررسی کردهاند که آیا هیجانات در این نوع از پرخاشگری نقشی ایفا میکنند یا خیر، اما پژوهشگران این تحقیق میگویند یافته های آنها از این نظر حمایت نمی کند. دوال میگوید: «افراد طرد شده دنیا را از پشت شیشه هایی به رنگ خون می بینند و ما امیدواریم که این پژوهش منجربه درک بهتری شود در این مورد که چرا طرد شدن منجر به پرخاشگری می شود و اینکه ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا از چنین رفتار ناخواسته و آسیبزایی جلوگیری کنیم .»
منبع:
www.psychologicalscience.org/media/releases/2009/ratliff.cfm
مترجم: فاطمه بهاء، دانشآموختهی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی از دانشگاه علامه طباطبایی