منظور سازش با محیط یافته است، لذت میبرد. پیاژه بازیهای تمرینی را وسیلهای برای لذت بردن از حواس میداند. زیرا كودك لمس كردن، چشیدن، گوش كردن،
حركات اعضای بدن و احساس كیفیت مختلف اشیاء را از راه بازی و به یاری حواس درمییابد و لذت میبرد. این بازیها كه از بدو تولد تا 18 ماهگی در كودكان مشاهده میشود، جنبه جسمی دارند و عنصر تخیل در آنها كمتر وجود دارد. همچنین هیچگونه شیوه خاصی در آنها وجود ندارد و تنها تكرار فعالیتهای اكتسابی است. [1]
انواع بازیهای تمرینی
1) از ماههای اول، كودك پایش را تكان میدهد و یا سعی میكند اصواتی را تولید كند. از یكسو این فعالیتها به منزله یك یادگیری و پیشرفت و رسیدن به یك مرحله تعادل است و از سوی دیگر، در بسیاری از موارد فقط جنبه یك فعالیت كنشی و تمرینی را به عنوان یك بازی دارد. [2]
2) تكرار یك روانبنه(schema) برای كسب لذت در حكم بازی است. فعالیتهایی كه براساس یك روانبنه انجام میگیرند، منحصرا فعالیتهایی سازشیافته نیستند، بلكه در پارهای از موارد و بدون دنبال كردن هدف تعادلجویی بهكار میافتند و این عمل را میتوان بازی نامید.
3) بازیهای حركتی كه كمی پیشرفتهتر از دو نوع قبلی هستند. در این مرحله، چند عمل ممكن است یك فعالیت بدون هدف را تشكیل دهند و منظور از اجرای آنها یك عمل سازشیافته نباشد. همچنین لزوما به دنبال یك عمل سازشیافته به صورت تكرار اعمال قبلی نیز نباشند. در واقع در اینجا مجموعه اعمال حركتی ممكن است منحصرا قبل از فعالیتهای سازشیافته به صورت بازی ظاهر شوند و مقدم بر آنها باشند.
4) بازیهای ساختمانی بیهدف: در این نوع بازیها كودك سعی میكند اشیاء را روی هم بریزد و انباشته كند یا آنها را به شكل برج درآورد و در این بازیها هیچ هدفی را دنبال نمیكند.
5) بازیهای ساختمانی باهدف: این نوع بازیها به فعالیتهای سازندگی كودك منتهی میشوند و جنبه هنری و كارهای سازشیافته را به خود میگیرند. [3]
بازیهای رمزی یا نمادین symbolic Games
این بازیها معمولا از سن حدودا 2- 5/1 سالگی آغاز میشود. یعنی زمانی كه ساختمان ذهنی كودك به اندازهای از رشد رسیده كه میتواند در غیاب اشیاء آنها را مجسم كند. به عنوان مثال كودك جعبهای را در مسیری هل میدهد و در این موقع جعبه را به عنوان یك ماشین، تصور مینماید و در واقع جعبه، سمبولی از ماشین میباشد. [4]
بازیهای رمزی مستلزم تفكر میباشند و بر مقایسه ذهنی عنصری محسوس و عنصری تصوری دلالت مینمایند. بازی رمزی نقطه اوج بازیهای كودكانه است و بیش از شكلهای دیگر بازی، نقش اساسی را در زندگی كودك ایفا میكند. زیرا كودك همواره ناگزیر است خود را با دنیای اجتماعی بزرگترها كه رغبتها و قواعد آن برای او برونی است و با جهان مادی كه آن را درست درك نمیكند، سازگار كند.
كاركرد بازی رمزی درونسازی است كه واقعیتها را با "من" كودك وفق میدهد. این كاركرد به شكلهای متفاوت ظاهر میشود و بیشتر در خدمت فعالیتهای عاطفی است، اما گاهی نیز در جهت فعالیتهای شناختی گام برمیدارد. در این نوع بازیها کشمکشهای عاطفی کودک ظاهر میشود. مثلا اگر مشاجره مختصری بر سر میز غذا رخ داده باشد، كودك به یقین یكی دو ساعت بعد، همان صحنه را در موقع بازی با عروسكش تكرار میكند و سعی مینماید كه ماجرا را به خوبی به پایان برساند. بنابراین در بازی رمزی به طور كلی، تصفیه كشمكشها و جبران نیازهای ارضانشده كودك نیز اتفاق میافتد. در واقع این بازی در استقلال و رشد "من" كودك نقش اساسی ایفا میكند.
بازی رمزی عموما تا 6- 5 سالگی با فراوانی بیشتر مشاهده میشود ولی تا پایان عمر به صورت جزئی وجود خواهد داشت. [5]
انواع بازیهای رمزی
1) روانبنههای رمزی: یك روانبنه از عمل سرچشمه میگیرد، به این معنی كه یك روانبنه حسی – حركتی جنبه تجسمی و رمزی به خود میگیرد. مثلا وقتی كودك در رختخواب خود را به خواب میزند و وانمود میكند كه خوابیده است، از یك روانبنه رمزی استفاده میكند. اولین نوع روانبنه رمزی ممكن است به همین صورت در كودكان تشكیل شود.
2) كاربرد روانبنههای رمزی در مورد سایر اشیاء: پس از مدتی در كودكان میتوان به راحتی مشاهده كرد كه همین عمل خوابیدن را در مورد اشیاء هم بهكار میبرند. مثلا عروسك خود را هم میخوابانند یا به عروسك خود غذا میدهند.
3) در نوع سوم بازی رمزی كه پیشرفتهتر است، در كودك این ظرفیت و زمینه پیدا میشود كه هر چیزی را میتواند جانشین چیز دیگر سازد و معادل آن قرار دهد. مثلا چوب جارو را سوار میشود و به عنوان اسب با آن میتازد.
4) بازیهایی كه كودك سعی میكند در جریان آنها صحنههایی را تولید كند كه قبلا دیده یا تجربه كرده است. در این صورت بازی رمزی شباهت زیادی به یك بازی تقلیدی پیدا میكند. مثلا كودك اسباببازیهایش را میچیند و صحنه مطب دكتر را مجسم میكند. در این صورت اعمال او تفاوت زیادی با اعمالی كه به صورت طبیعی در زندگی صورت میگیرند، ندارد.
5) بازیهایی كه در آنها كودك صحنههایی را به وجود میآورد كه نظیر آنها را دیده است. منتهی قسمتهایی هم به آن صحنهها اضافه میكند. همچنین نتیجهگیریهایی هم از صحنههایی كه اتفاق نیافتادهاند و حتی ممكن است اتفاق نیفتند، مینماید و آن نتیجهگیریها را مجسم میكند.
6) بازیهایی كه جنبه جبران دارند: این بازیها بهخصوص در زمانی كه كودك در خانواده است و با محیط خارج تماس چندانی ندارد، زیادند. مثلا كودك بسیاری از فعالیتهایی را كه میخواسته انجام دهد و بزرگسالان اجازه انجام آنها را به او ندادهاند، در قالب بازی انجام میدهد.
7) بازیهایی كه كودك با انجام آنها به حل تعارضهایی كه در سازمان روانی او به وقوع میپیوندند میپردازد. مثلا هنگامی كه با كودكی بازی میكنیم و دستمان به شدت به گونه یا چشم او میخورد، كودك به شدت گریه میكند. بلافاصله درصدد دلجویی و نوازش او برمیآییم و به او میفهمانیم كه قصدمان تنبیه او نبوده بلكه اشتباها این ضربه به او خورده است. كودك ساكت میشود اما هنوز در تعارض است. پس از مدتی ممكن است ناخن كودك صورت دوست یا خواهرش را بخراشد. در این حال میبینیم كه كودك عینا رفتاری را كه قبلا نسبت به او داشتهایم، تكرار میكند و از این راه است كه موقعیتی برای حل تعارضها برای كودك فراهم میگردد.
8) بازیهایی كه اصطلاحا به نام "دورههای رمزی" خوانده میشوند: اگر موضوع خاصی تمایل كودك را جلب كند و تمایل وی ارضاء نشود آن وقت است كه این نوع بازیها بروز میكنند. مثلا به هنگام مسافرت در سر راه كودك بچه چوپانی را میبیند كه برهای در بغل دارد. با این بره بازی میكند ولی عجله برای رسیدن به مقصد این فرصت را به كودك نمیدهد. این ناكامی باعث میشود كه هفتهها و گاهی ماهها، كودك در بازیهای خود، برهای را خلق كند كه از اركان مهم و اصلی بازیهای او خواهد بود.
9) بازیهایی كه به نام بازیهای رمزی چند نفره خوانده میشوند: در این نوع بازیها دو یا چند كودك به ترتیب و پشتسرهم بازی میكنند. قابل توجه است كه در اینجا منظور این نیست كه بازی اجتماعی جلوهگر میشود، بلكه یك الگو به صورت متوالی تقلید میشود. این نوع بازی رمزی نه قاعدهای دارد و نه كاملا اجتماعی است. [6]
بازیهای باقاعده Games with Rules
هنگامی كه كودكان بیش از پیش منطقی میشوند، احتمالا به طور فزایندهای دنیا را به دیده مكانی منطقی و با نظم و ترتیب مینگرند كه مجموعهای از قواعد آن را كنترل میكنند. این نظم و ترتیب فكری، راه خودش را به بازی كودكان پیدا میكند. بنابراین در حدود 4 سالگی یعنی زمانی كه گروههای كوچكی از كودكان شروع به تركیب قواعد خودشان برای یك بازی همكارانه میكنند، شكلی از بازی كه پیاژه آن را بازی اصلی موجود متمدن، یعنی بازی باقاعده مینامد، آغاز میشود. [7]
این بازیها دارای دو ویژگی اصلی هستند: نخست اینكه با رقابت بین دو یا چند بازیكن سروكار دارند. دوم اینكه با مجموعهای از مقررات كه پیشاپیش از سوی همه بازیكنان پذیرفته شدهاند، كنترل میشوند. این در طول بازی تغییر نمیكند، مگر آنكه بازیكنان پیشتر توافق كرده باشند كه تغییر قابل قبول است.
كودكان ممكن است قواعد را از بازیكنان بزرگتر بیاموزند یا خودشان قواعدی را در ابتدای یك بازی خاص وضع كنند. پیاژه خاطرنشان میكند كه بازیهای باقاعده نیازمند 1- توانایی فكر كردن به شیوهای قاعدهمند و 2- حضور دو یا چند بازیكن است. به همین دلیل كودكی كه در مرحله پیشمنطقی قرار دارد و كودك بزرگتری كه به تنهایی بازی میكند، هیچ كدام نمیتوانند به این گونه بازیها بپردازند.
هدف قواعد در بازی نمادین، اختصاص دادن نقشها و دنبال كردن طرح وانمودسازی در عمل است. برای مثال كودكان اغلب به مذاكرههای پیچیدهای درباره تعیین نقشها میپردازند. نقشها و موضوعهای بازی رمزی ممكن است در حال تغییر باشند و بنابراین قواعد بازیهای باقاعده برخلاف بازی رمزی، انعطافناپذیر هستند. [8]
منابع:
[1]. احمدوند، محمدعلی؛ روانشناسی بازی، تهران، پیام نور، 1378، چاپ دوم، ص 57.
[2] . همان، ص 59.
[3] . منصور، محمود؛ روانشناسی ژنتیك، دانشگاه تهران، 1378، چاپ اول، ص 258.
[4] . جمعی از نویسندگان؛ روانشناسی رشد، تهران، سمت، 1377، چاپ هشتم، ص 274.
[5] . روانشناسی بازی، ص 61-60.
[6] . روانشناسی ژنتیک، ص 258- 259- 260.
[7] . شریدان، مری دوروتی؛ بازی و رشد كودك، رضا توكلی و دیگران، تهران، رشد، 1382، چاپ اول، ص 24.
[8] . هیوز، فرگاس، پیتر؛ روانشناسی بازی، كامران گنجی، تهران، رشد، 1384، چاپ اول، ص 185.