انرژي جنسي

به نحوي صادق است. مثلا انرژي جنسي جوانان مي تواند از شکلي به شکلي ديگر در بيايد. مثلا فردي که تا ديروز حال نداشت چايي شيرين بخورد چون مجبور بود آنرا هم بزند ، امروز مي بيني که وبلاگي زده و  تا ساعت 3 نصف شب وقت مي گذاره و آپديتش مي کنه و در وبلاگش ، هم ادبيات مي بيني هم فلسفه و هم سياسيت و هم ….
تلنگر دختر يا پسري کافيه تا او ساعتها وقت صرف کند تا نوعي در ديد او  قرار گيرد  و با وي ارتباط برقرار کند. حالا يا مثبت يا منفي.

بعضي در بي وفايي پسران قلم فرسايي مي کنند و بعضي هم به عکس. و جالب اينه که به نوعي آخر يادداشتهايشان نيز مي نويسند که بي او مي ميرند. و زندگي بدون جنس مخالفشون غير ممکنه.( البته فقط يکي از افراد جنس مخالفشون راغ قيد مي کنند که همان معشوق آنهاست)
اکثر وبلاگهاي احساسي را که مي خوانيد به سادگي (بدون اينکه مطمئن باشيد) مي توانيد در مورد مجرد يا متاهل بودن صاحب وبلاگ حدس بزنيد، شايد به خاطر اينست که مجرد ها و متاهل ها  انرژي رواني خود را هر کدام به نحوي در راستاي نياز خود از شکلي به شکل ديگر تبديل مي کنند.
البته بعضي وقتها تبديل انرژي موجب ارتقاء فرد مي شود. و بعضي وقتها موجب اتلاف وقت و يا حتي خود تخريبي فرد مي شود. (‌در گوگل؛ جوک ، شعر ، سرگرمي و… را جستجو کنيد و آمار بگيريد) ، يک جستجو در گوگل بکنيد تا وبلاگ افراد پرخاشگر ، افسرده ، غمگين ، تنها ، شکست خورده و …. را ببينيد.
در مورد  اتاقهاي گفتگو يا چت هم حرفي نمي زنم.
 هم چنين در مورد آمار هايي نيز که  از جستجو جوانان ايراني  در اينترنت ارائه مي شود هم ترجيح مي دهم سکوت کنم.
 
نتيجه 1:
از حلوا حلوا دهن ما شيرين نميشه .
نتيجه 2:
مجردي وقت تمرين است و متاهلي وقت عمل ، وقت تمرين را با خيالبافي و وقت عمل را به افسوس گذشته تباه نسازيم.
نيتجه 3 :
‌اگر خواستيم  انرژي را  تبديل کنيم، لااقل در مسير سازنده اي براي خودمان و ديگران به جريان بيندازيم.
نتيجه 4 :
 نسخه همگاني براي سرخوردگان عشق اينست که انرژي خود را تبديل کنند.(‌در راستاي مثبت ).
جوان براي ادامه زندگي خود  نيازمند به يک نفر از جنس مخالف هست ، نه لزوما يک نفر خاص که تصادفا سر راه آنها قرار گرفته است. و اگر فکر مي کنند معشوق آنها بهترين معشوق عالم بوده است پس مي بايست تمام عالم همان معشوق را برمي گزيدند. که اينطور نيست . ‌يعني هر کس تنها معشوقي را که بر سر راهش بوده است برگزيده است. اين بدان معني است که اگر در راه ديگري قرار بگيرند معشوق ديگري خواهند يافت .
پس: تنها نياز به داشتن معشوق هست که در همگان يکسان است.
 
اين ياداشت برداشتي از رويکرد فرويد است.