و هوش ذاتی خویش به آنها دست مییافت. در حالیکه در روانشناسی کاربردی، اصول اولیه و قوانین حاکم بر این تواناییها مورد ارزیابی دقیق قرار گرفته و راهکارهای مناسبی برای نیل به آنها تدوین گشته است.
نگارش :دکتر عنایت اله شهیدی« فلوشیپ تخصصی رواندرمانی شناختی-رفتاری »
در واقع در حال حاضر برای بسیاری از این دستاوردها میتوان مهارتهایی را برشمرد که به کارگیری این مهارتها احتمال موفقیت فرد را در زمینهی مذکور چندین برابر میکند.در این نوشتار مایلم در مورد شیوهی تربیت فرزندان خلاق چند سطری بصورت پرسش و پاسخ به رشتهی تحریر درآورم و معتقدم والدین و مربیان محترم کودکان قادرند با به کارگیری اصول مشروحهی زیر در نقش مؤثری در شکوفایی خلاقیت فرزندان خویش داشته باشند.
تعریف خلاقیت...
هر چیزی که کودک انجام میدهد و یا میگوید میتواند خلاق به حساب آید در صورتی که واجد دو شرط زیر باشد:
o اول آنکه باید اساساً با کارهایی که کودک قبلاً انجام داده و تمام چیزهایی که قبلاً دیده و یا شنیده متفاوت باشد.
o دوم آنکه فقط نباید متفاوت باشد بلکه باید صحیح بوده، در جهت رسیدن به یک هدف مفید باشد و به طریقی برای کودک جذاب یا معنیدار باشد.
اغلب روانشناسانی که در زمینهی خلاقیت مطالعه میکنند این دو شرط را ”تازگی“ و ”مناسبت“ مینامند.
معیار ”مناسبت“ رفتارهایی که تازه بوده اما به طریقی نادرست و غیرهدفمند باشند را از دایرهی خلاقیت خارج میکند. اگر رفتار تازه و عجیب کودک به طریقی خوشایند، ارتباطگرا، معنیدار یا هدفمند باشد، در این صورت میتوان گفت خلاق است.
البته لازم است بدانیم که چه چیزهایی خلاقیت نیست. باید توجه داشته باشیم که علیرغم برخی باورهای غلط، ”هوش و استعداد“، ”نامتعارف بودن“، ”تقلید“ و ”صرف به وقوع پیوستن یک اشتباه تصادفی“ خلاقیت نیست. اگرچه میتوان در تفسیر علت یک اشتباه تصادفی و تکرار ارادی و هدفمند آن خلاقیت به خرج داد.
پرورش خلاقیت از چه سنی باید آغاز شود؟
من معتقدم فرزندپروری باید کاملاً هدفمند و ساختدار باشد. در علم روانشناسی کاربردی، امروزه همهی فعالیتها و رفتارهای انسان به صورت علمی مطالعه شده و برای هر کدام توصیهها و راهکارهای مناسبی ارائه شده است. از نظر بنده فرزندپروری علمی نوین باید چهار مهارت و توانایی عمده را در بچهها ایجاد کند.
1. کودک را سازگار بار بیاورد به گونهای که بتواند در شرایط مختلف با تغییراتی در شیوهی تفکر و رفتار خویش - بدون اینکه آسیب جدی ببیند - خود را با شرایط جدید وفق دهد و همچنان از زندگی روانی و اجتماعی سالمی برخوردار باشد.
2. توانایی حل مسأله را در کودک پرورش دهد تا بتواند در مواقع مواجهه با مسائل و مشکلات به صورتی منطقی و مسأله مدار بیندیشد و علاوه بر کشف راه حل مناسبی برای گذر از موقعیت نامتعارف، به درستی آن را به اجرا درآورد.
3. کودک را مسؤولیت پذیر بار بیاورد به گونهای که وقتی فعالیتی به وی محول شد آن را با تعهد کامل به انجام برساند و در این میان چنانچه خطایی مرتکب شد بدون آنکه آن را گردن دیگران بیندازد، مسؤولیت کار خویش را به عهده بگیرد و در صدد جبران کوتاهی خویش باشد.
4. کودک را خلاق و مؤثر بار بیاورد به گونهای که بتواند در شرایط جدید و پیشبینی نشده تصمیم مناسبی اتخاذ کند و با خلق روشهای ابداعی و نوین، خود و جامعهی خویش را ترقی دهد.
تردیدی نیست که یکی از مهمترین وظایف والدین پرورش توانایی خلاقیت فرزندان است. در واقع خلاقیت عامل کلیهی پیشرفتهای بشری است و امکان بروز خلاقیت با پرورش مهارتها و انگیزهی خلاقیت در کودکی، بیشتر میشود. در واقع سن خاصی برای شروع پرورش خلاقیت در نظر گرفته نمیشود. از زمان نوزادی و از اولین بازیهایی که با کودک میکنیم باید در جهت پرورش و شکوفایی خلاقیت اقدام کنیم. باید از رنگهای متنوع در اتاق نوزاد استفاده کنیم، بازیهایی که با کودک انجام میدهیم تکراری و یکنواخت نباشند و وقتی میخواهیم یک اسباببازی یا لباسی را به او بدهیم به جای تحمیل بی چون و چرای نظر خود، چند گزینه برایش در فراهم کنیم تا از میان آنها انتخاب کند.
آیا افراد خلاق تیزهوشند؟
اغلب اوقات مردم کلمهی خلاق را به اشتباه به عنوان مترادف کلمهی بااستعداد یا تیزهوش به کار میبرند. به نظر آنها کودک خلاق کودکی است که در بعضی زمینهها دارای استعداد غیرمعمول و یا از هوش بالایی برخوردار است. کودکی که در سنین پایین یک آلت موسیقی را با مهارت زیاد مینوازد در حقیقت پراستعداد است ولی نوجوانی که یک قطعهی موسیقی را بوجود میآورد و برای اولین بار آن را مینویسد، خلاق است. بچهای که از روی یک مدل، به زیبایی و با تمام جزئیات نقاشی میکند با استعداد است ولی کودکی که یک اثر خیالی ولی تأثیرگذار و هدفمند را که پیش از آن وجود نداشته به تصویر میکشد، خلاق است. هر فرد و در هر زمانی میتواند خلاق باشد. خلاقیت مختص افراد استثنایی و تیزهوش نیست، هرچند ممکن است این افراد دارای نیروی بالقوهی بیشتری برای استفاده در راههای خلاق باشند. ”استعدادها، ویژگیهای شخصیتی و مهارتها نشان میدهند کودک چه کاری میتواند انجام دهد ولی انگیزه نشان میدهد که او چه کاری انجام خواهد شد“.
در سالهای دههی 1920 هزاران دانشآموز در کالیفرنیا مورد آزمایش قرار گرفتند و چند صد نفر از آنها به عنوان پراستعداد و تیزهوش شناخته شدند. سپس پیشرفت این افراد در سراسر زندگی نوجوانی، جوانی و بزرگسالی به وسیلهی آزمایشها و پرسشنامههایی پیگیری شد. با کمال تعجب مشاهده شد که در سالهای 1970 یعنی حدود 50 سال بعد، حتی یکی از آن کودکان تیزهوش، به خاطر خلاقیت در هیچ زمینهای معروف و سرشناس نشد.
آیا خلاقیت سرشتی است یا اکتسابی؟
بیشک عامل ژنها را در میزان توانایی ذاتی افراد برای بروز خلاقیت نمیتوان نادیده گرفت. بشر در همهی زمینهها موجودی زیستی-روانی-اجتماعی است. بنا بر این برای مطالعهی هر خصیصهای باید هر سه عامل فوق را در نظر داشت. کلمهی زیستی در عبارت فوق به ساختار ژنتیک و منابع بیولوژیک انسان اشاره دارد که فرد با آن متولد میشود. این بخش است که سقف تواناییهای فرد را در زمینههای مختلف تعیین میکند. از آنجایی که تواناییهای زیستشناختی و بالقوهی کودکان معمولاً به اندازهای است که محدودیتی برای بروز و به فعل درآمدن توانمندیهایشان ایجاد نمیکند، لذا دو عامل دیگر یعنی عوامل روانی و اجتماعی اهمیت بیشتری مییابند. چنانچه کودک از رشد روانی مناسبی برخوردار گردد، مهارتهای لازم به وی آموخته شود و در محیطی مناسب پرورش یابد، بستر لازم برای رشد و شکوفایی پتانسیلهایی مانند خلاقیت فراهم میگردد و چنین کودکی در صورت وجود انگیزهی کافی قادر به خلق صحنهها و رویدادهای مهم و تعیینکنندهای خواهد شد.
استفاده از بازیهای فکری چه میزان در پرورش خلاقیت نقش دارد؟
با توجه به توضیحاتی که در مورد مفهوم خلاقیت عرض کردم، مشخص میشود بازیهایی که کودک را در موقعیتی جدید قرار میدهد و ذهن وی را برای حل مسألهای که قبلاً با آن مواجه نشده تحریک میکند، میتوانند موجب پرورش خلاقیت و نوآوری هدفمند در وی شوند. با این تعبیر به جای آنکه پس از تعریف کردن یک قصه از کودک بخواهیم آن را دوباره برای ما بیان کند (کاری که بسیاری از والدین انجام میدهند و البته به نوبهی خود میتواند در تقویت و رشد حافظه بسیار مؤثر باشد)، باید قسمتهایی از داستان را مبهم و خالی بگذاریم و از کودک بخواهیم ادامهی آن را حدس بزند. در این شرایط باید هشیار باشیم که هیچ پاسخی نادرست محسوب نمیشود و مرتب کودک را تشویق کنیم تا پاسخهای متنوعتر و خلاقانهتری را بیان کند و با هر خلاقیتی که در کودک میبینیم وی را تشویق کنیم. یادآوری میکنم که تنها نوآوریهای هدفمند و معنیدار که متناسب با شرایط باشند، خلاقیت محسوب میشوند. به همین ترتیب در انتخاب اسباببازیهای کودک باید دقت کنیم و وسایلی را انتخاب کنیم که کنجکاوی را تحریک میکنند و وی را برای حل مسأله به فکر وا میدارند. به یاد داشته باشید با صرف کمی خلاقیت میتوان هر بازی و کاری را برای کودک به فعالیتی مهیج و خلاق تبدیل نمود!
آیا تشویق کودکان به هنرهایی مانند نقاشی یا آموزش موسیقی میتواند موجب کمک به پرورش خلاقیت در آنان شود؟
عقیدهی علمی بر این است که کارهای هنری نظیر نقاشی، مجسمهسازی و موسیقی با کارکرد نیمکرهی راست مغز در ارتباطند و فعالیتهای منطقی نظیر حل جدول، ریاضیات و حل مسأله تحت کنترل نیمکرهی چپ مغز میباشند. از طرفی به نظر میرسد خلاقیت و نوآوری، عملکردی از نیمکرهی راست مغز است. با این توضیح به نظر میرسد کارهای هنری میتوانند در پرورش خلاقیت مؤثر باشند. با این حال باید به نکتهی مهمی در این مورد توجه نمود و آن اینکه شیوهی پرداختن به یک فعالیت هنری از خود آن فعالیت مهمتر است. به عنوان مثال چنانچه رویکرد پرداختن به یک فعالیت هنری مانند نقاشی، آموزش مهارتها و فنون آن باشد به گونهای که با استفاده از مدلهای مختلف به کودک آموخته شود چگونه هر شکل را بکشد - اگرچه کودک را تبدیل به تصویرگری زبردست میکند - ولی به هیچ وجه موجب پرورش خلاقیت در وی نمیشود. برای این منظور بهتر است از کودک بخواهیم آنچه را تجسم میکند به تصویر بکشد و هر طور که مایل است آن را رنگ کند. در این راستا ممکن است کودک از رنگها و اشکال غیرمتعارف نیز استفاده کند ولی لازم است بدانیم به جای آنکه با بیان رنگ و شکل واقعی اشیا در جهان خارج، سعی در تصحیح نقاشی کودک داشته باشیم، باید علت انتخاب آنها را از وی بپرسیم و فرصت دهیم دیدگاههای خود را تبیین نماید. چنانچه در اشکال و رنگهای انتخابی، هدفی متناسب با موضوع و شرایط یافتیم میتوان آن را به عنوان نوعی خلاقیت و نوآوری دانست. رد پای خلاقیتهای هنری را میتوان در انتخاب موضوع، نوع نگاه به آن و یا شیوهی اجرا، مشاهده نمود.
چه توصیههایی برای پرورش خلاقیت در کودکان دارید؟
همانطور که قبلاً بیان شد استعدادها، ویژگیهای شخصیتی و مهارتها نشان میدهند کودک چه کاری میتواند انجام دهد ولی این میزان انگیزه است که نشان میدهد او چه کاری انجام خواهد داد. دستاوردهای مهم خلاقیت را تنها باید از کسانی انتظار داشت که انگیزهی کافی، توانایی لازم و مهارتهای مربوطه را همزمان داشته باشند. برای کسی که دارای سطح بالایی از تواناییها و مهارتهای نوآوری است، ایجاد انگیزهی مناسب موجب شکوفایی خلاقیت خواهد شد و از سوی دیگر شخصی که دارای تواناییها و انگیزش کافی است، با کسب مهارتهای لازم به دستاوردهای خلاق نایل خواهد شد.
در اینجا ابتدا اقدامات نسنجیدهای را که موجب از بین رفتن خلاقیت میشوند و باید از آنها اجتناب نمود، بیان میکنم سپس توصیهها و پیشنهادهایی برای والدین و مربیان به منظور پرورش و شکوفایی خلاقیت خواهم داشت.
اقدامات از بین برندهی خلاقیت:
1. ارزیابی موشکافانهی کارهای کودک وی را مجبور به رعایت چارچوبی میکند که با روح خلاقیت در تناقض است. چنین کودکی میآموزد همواره به دنبال تأیید و پذیرش دیگران باشد.
2. پاداشهای بیموقع و عجولانه انگیزهی لازم برای خلاقیت را از کودک میگیرد و وی را به ماشینی برای برآوردن خواستههای پاداشدهندگان تبدیل میکند. استفادهی نابجا از پاداش، کودک را تبدیل به یک باجگیر میکند.
3. حس وجود نوعی رقابت با دیگران اگرچه انگیزهی برنده شدن را در انسان افزایش میدهد ولی از میزان خلاقیت وی میکاهد.
4. اعمال فشار برای یادگیری به شیوهای خاص و محدود نمودن انتخابها نیز ذهن خلاق کودک را منجمد میسازد.
پیشنهادهایی برای والدین:
1. به فرزندتان تا حد ممکن آزادی عمل و انتخاب بدهید و آنها را وادار به انجام امور به سبک دلخواه خودتان نکنید.
2. به کودکان خود احترام بگذارید و به تواناییهای آنها ایمان داشته باشید.
3. در روابط عاطفی با فرزندان خویش اعتدال را رعایت کنید. بچهها نباید بیش از اندازه به والدین وابسته باشند اما باید بدانند که مورد علاقه و قبول آنها قرار دارند.
4. به جای وضع قوانین سخت و خشک در منزل، ارزشهایی را تبیین و کسب آنها را تشویق نمایید.
5. به جای تأکید و پافشاری به کسب نمرات بالا در امتحانات، تلاشهای هدفمند فرزندتان را تشویق نمایید.
6. الگوی مناسبی برای رفتار خلاقانهی کودک خود باشید.
7. از فعالیتها و دستاوردهای خلاقانهی فرزند خود قدردانی کنید حتی اگر بهترین نتیجهی ممکن حاصل نشده باشد.
8. تصویر ذهنی مثبتی از آیندهی فرزند خود داشته باشید و وی را نیز در داشتن چنین تصویری از خویش ترغیب کنید.
9. شوخطبع باشید. به خود و اعضای خانواده فرصت دهید به شرایط، حوادث و حتی به خودشان بخندند. در خانه محیطی شاد و سرشار از تفریح ایجاد کنید.
پیشنهادهایی برای مربیان:
1. کودکان باید در یادگیری فعال باشند. آموزش نباید شامل اجبار کودک به حفظ کردن و بازگویی یک سری مطالب کلیشهای باشد، بلکه باید کودک را در فرایند یادگیری به صورت تعاملی درگیر نمود.
2. چنانچه کودکان نسبت به کلاس درس خود احساس مالکیت، غرور و آزادی عمل داشته باشند، خلاقیتشان بالا خواهد رفت.
3. به کوششهای کودک برای یادگیری و خلق روشهای نوین اجر نهید و از آنها قدردانی کنید. چنانچه کودکی با استفاده از یک راه ابتکاری و قابل قبول اقدام به حل مسألهای نمود، حتی اگر در نهایت پاسخ کاملاً درستی به دست نیاورد باید برای تلاش وی ارزش قائل شد.
4. کودکان را هم راهنمایی کنید و هم به آنها اختیار دهید. هرگز بچهها را ملزم به رعایت بی چون و چرای یک چارچوب خشک و خستهکننده نکنید.
در پایان امیدوارم خانوادههای محترم با آرامش و صبر، فرزندانی موفق و خلاق تربیت کنند تا ضمن تضمین آتیهای روشن برای خود آنها، در آینده جامعهای پویاتر و موفقتر داشته باشیم.
مطلب دوم
یک روانپزشک ایرانی گفت: خانواده ها برای پرورش خلاقیت فرزندان خود طراوت و نشاط را به خانه بیاورند و به حس کنجکاوی کودک احترام بگذارند
قاسم دستجردی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: خلاقیت یعنی دیدن چیزها به شیوه جدید، متفاوت فکر کردن و شکستن مرزها و باید توجه داشت بازی هایی این خلاقیت ها را ایجاد می کنند که ثابت و بدون انعطاف نباشند.
وی افزود: بازی و سرگرمی به انواع فردی و گروهی تقسیم می شود، مانند بازی های نمایشی، آموزشی و ... ضمن اینکه برخی از انواع بازیها تاثیرگذاری بیشتری بر خلاقیت کودک دارند.
دستجردی با اشاره به اینکه سرگرمی در تمام سنین با انواع گوناگونی وجود دارد، گفت: بازی و سرگرمی سالم در مجموع رشد اجتماعی و ذهنی را به دنبال دارد و باعث تقویت هوش و استعداد کودک و نوجوان می شود ضمن اینکه کودک در بازی کردن به آزمون شکست و رقابت، همانند سازی، ابراز وجود و تقویت ارتباط با دیگران می پردازد.
وی اظهار داشت: کودک با بازی، بهتر محیط پیرامون خود را کشف می کند و آموزش مفاهیم را فرا می گیرد و از بعد عاطفی نیز بازی، ارضای حس برتری جویی است و احساسات را بروز می دهد، اضطراب و تنش را تخلیه می کند و باعث کسب لذت می شود.
این روانپزشک در ادامه ابراز داشت: بازی باعث تقویت روابط والدین و کودک می شود به طوری که در بازی های جسمانی و فیزیکی که معمولا نیاز به ابزار و وسایل دارد، باعث تخلیه انرژی به طور مثبت می شود که می توان در این مورد انواع نقاشی ها و تکمیل پازل ها و تصاویر و استفاده از خمیر بازی را نام برد.
وی عنوان کرد: بازی باید متناسب با سن کودک انتخاب شود به طوری که در سنین پایین تر بازی انفرادی و ساده و در عین حال خلاق تاثیر بهتری دارد و کودک از نظر حسی و حرکتی تقویت می شود و والدین باید به این موارد توجه
داشته باشند.
دستجردی همچنین اظهار داشت: کودکان در سنین دو تا چهار سال همزمان با پوشیدن کفش و لباس، رشد ذهنی و خلاقیت را هم دارند بنابراین والدین باید به کودک اجازه بدهند که خودش لباسش را بپوشد و بند کفشش را ببندد و والدین توجه کنند که در سنین سه تا شش سال، سطح بازی های مناسب برای رشد خلاقیت کودک به مراتب بالاتر می رود مانند بازی مشترک و گروهی، پازل ها و ساختمان سازی در سطوح بالاتر و در سنین به بالاتر نیز تکمیل یک داستان ناقص و تکمیل پازل و...می تواند از جمله بازی هایی باشد که پرورش ذهنی کودک را تقویت می کند.
منبع مطلب دوم به نقل از خبرگزاری مهر می باشد