تنوع این شیوهها نیز بیشتر میشود. [1]محققان معمولا از دو روش برای بررسی رابطه بین فرایندهای مغزی و رفتار استفاده میكنند. در روش اول، مواد موثر در
در روانشناسی زیستشناختی و روانشناسی عصبشناختی، روش اول و در روانشناسی فیزیولوژیك روش دوم كاربرد دارد. در روانشناسی زیستشناختی و روانشناسی فیزیولوژیك از آسیب و تحریك بافت عصبی در آزمایشهای حیوانی استفاده میكنند، ولی در آزمایشهای انسانی(در بروز رفتار و فرایند تفكر) هر دو شاخه، از روش ثبت فرایندهای الكتریكی مغز استفاده میشود. از لحاظ روششناختی، روانشناسی عصبشناختی(نوروسایكولوژی) اختلال رفتار و تفكر را پس از آسیب یا تخریب مغز انسان بررسی میكند كه امروزه با توسعه روشهای تصویربرداری میتوان بدون خطر، فرایند رفتار و تفكر را در مغز انسان زنده وارسی كرد. [2]
فیزیولوژی را به عنوان متغیر مستقل دستكاری میكنند و به اندازهگیری متغیر وابسته(رفتار) میپردازند. در روش دوم، رفتار به عنوان متغیر مستقل دستكاری میشود و تغییرات فیزیولوژی را به عنوان متغیر وابسته اندازه میگیرند.
روشهای تهاجمی [3]
الف. روش تخریب lesion method
روش تخریب بخشهایی از مغز جانوران كه از قرن گذشته در فیزیولوژی اعصاب متداول بوده است، بر این فكر استوار است كه از نوع تغییر كاركرد یك اندام آسیبدیده میتوان به نقش طبیعی آن اندام پیبرد؛ مثلا با تخریب ناحیه حركتی مغز، عضلات حیوان فلج میشود و با آسیب رساندن به مركز شنوایی، حیوان ناشنوا میگردد. با تخریب یك بخش در مغز جانوران، همه تارهای عصبی كه جسم سلولی آنها در بخش آسیبدیده بوده است تحلیل میروند، بنابراین با این روش میتوان به مسیر تارهای عصبی نیز پیبرد. [4]
روش تخریب بازگشتپذیر و بازگشتناپذیر بافت عصبی، یكی از روشهای متداول تحقیق در روانشناسی زیستشناختی و روانشناسی فیزیولوژیك است. آسیب در ناحیهای از مغز، در رفتار اختلال ایجاد میكند. چون این اختلال میتواند به دلایل متفاوتی باشد، تعبیر و تفسیر نتایج آن نیز بسیار دشوار است. بدینترتیب براساس نتایج روش تخریب به آنها اشاره میشود:
· ناحیه آسیبدیده، برای هدایت رفتار اهمیت دارد.
· اختلال مشاهدهشده در رفتار، ناشی از اثر جانبی حذف رفتار دیگر است.
· اثر آسیب، موقتی است؛ زیرا فرایندهای جبران عصبی و روانشناختی به ترمیم اختلال میپردازند.
· با اینكه ناحیه آسیبدیده، تارهایی به ناحیه دیگری میفرستد كه برای رفتار مسؤولیت دارد ولی فرمان هسته ناحیه آسیبدیده برای پدیدآیی رفتار اهمیت دارد.
· آسیب یك منطقه، سبب عدم بازداری منطقه دیگر میشود، زیرا قبل از آسیب، از فعالیت منطقه دیگر جلوگیری به عمل میآورده است.
· اثر پدیدآمده، یك اثر ثانوی است كه به علت عمل جراحی یا فرایند درمان پیش آمده است.
بنابر آنچه ذكر شد، نتایج روش تخریب، نتایجی كلی محسوب میشود. وقتی رفتار مختلشده برای مدت طولانی ادامه یابد، میتوان نتیجه گرفت كه ناحیه آسیبدیده برای پدیدآیی آن رفتار اهمیت دارد و چنانچه در رفتار حیوان پس از آسیب، تغییری ایجاد نشود، در این صورت آن ناحیه برای پدیدآیی آن رفتار نقشی ندارد. [5]
ب: روش تحریك stimulation method
با تحریك كردن یك مركز عصبی، عملكرد جانور و اندامهای آن مورد بررسی قرار میگیرد. برای انجام اینگونه پژوهشها از ابزارهایی مانند میكروالكترود [6] استفاده میشود. میكروالكترودها، اجسام هادی بسیار نازكی هستند كه میتوان نوك آنها را به درون نورونها وارد كرد بدون آنكه به سلول عصبی آسیب زیادی وارد شود. برخی میكروالكترودهای نسبتا درشت از تنگستن، طلا، پلاتین و نقره تهیه میشوند. این میكروالكترودها را به وسیله رنگهای عایق میپوشانند، به طوری كه فقط نوك آنها فاقد عایق باشد. [7]
تحریك الكتریكی مغز به ویژه كورتكس، در جریان جراحی اعصاب به یافتههای مهمی در تعیین گستره كنش روانی منجر شده است. پنفیلد(Penfield) و ژاسپر(Jasper) در كلینیك جراحی اعصاب مونترال موفق شدند در افراد مبتلا به صرع كانونی، موضع ایجادكننده حمله صرعی را در قطعه گیجگاهی بدون آسیب سایر مراكز، جراحی كنند. [8]
روشهای الكتروفیزیولوژیكی
ثبت فعالیت الكتریكی مغز انسان، یكی از روشهای مهم تحقیق ارتباط بین مغز و رفتار به شمار میرود. فرایند پردازش اطلاعات در مغز، خیلی سریع انجام میشود و با روش تصویربرداری امكانپذیر نیست؛ لذا اندازهگیری آن باید با دقت و سرعت لازم انجام گردد.
تاریخچه كشف فعالیت الكتریكی مغز با پیشرفت فنون اندازهگیری پتانسیل و تقویت آن در قرن 19 و 20 میلادی رابطه عمیق دارد. پس از كشف الكتریسته زیستی توسط گالوانی(Galvani) و همسرش برای نخستین بار، ماتوسی(Matteucci) امواج پتانسیل ماهیچهای و ریموند(Raymond) امواج پتانسیل تارهای عصبی را اندازهگیری كردند. [9]
ثبت پدیدههای الكتریكی اعصاب میتواند از روی پوست سر، سطح خارجی قشر مخ یا نواحی عمیق مغز صورت گیرد كه در مورد اخیر از میكروالكترودهای كارگذاشتهشده استفاده میشود. پتانسیل الكتریكی تار عصبی یا نورون را نیز میتوان با وارد كردن یك میكروالكترود شیشهای به درون آكسون یا جسم سلولی نورون ثبت كرد. در همه این پژوهشها از دستگاههای تقویتكننده استفاده میشود. [10]
نوسانهای پتانسیلهای الكتریكی ثبتشده، امواج مغزی نام دارند و منحنی آن نیز الكتروانسفالوگرام(EEG) نام دارد. در افراد طبیعی سالم، اكثر موجهای EEG را میتوان تحت عنوان امواج آلفا، بتا، تتا و دلتا دستهبندی كرد.
الف. امواج آلفا: موجهای ریتمیكی هستند كه با فركانس 8 تا 13 سیكل(دور) در هر ثانیه ظاهر میشوند و در حالت بیداری، هنگام استراحت و آرامش مغزی، در EEG های تقریبا تمام افراد بالغ طبیعی دیده میشوند. موقع خواب عمیق، امواج آلفا ناپدید میشوند.
ب. امواج بتا: هنگامی كه توجه فرد بیدار به یك نوع خاص از فعالیت ذهنی معطوف میشود، امواج ناهمزمان بتا با ولتاژ كمتر و فركانس بیشتر، جایگزین امواج آلفا میشوند. امواج بتا با فركانسی بیش از 14 سیكل در ثانیه و حتی 80 سیكل در ثانیه به وجود میآیند.
ج. امواج تتا: فركانسی بین 4 تا 7 سیكل در ثانیه دارند. این امواج در جریان استرسهای هیجانی در برخی افراد بالغ بهویژه هنگام ناامیدی و ناكامی نیز تشكیل میشوند. علاوه بر این، امواج تتا در خیلی از اختلالات مغزی نیز به وجود میآیند.
د. امواج دلتا: شامل تمام امواج با فركانس كمتر از 5/3 سیكل در ثانیه میشوند و غالبا ولتاژی دو تا چهار برابر سایر امواج مغزی دارند. این امواج موقع خواب بسیار عمیق، دوران شیرخوارگی و در بیماریهای عضوی جدی مغز به وجود میآیند. [11]
روشهای تصویربرداری
با توجه به این كه چگونگی كنش و حركت تعدیلكنندههای عصبی و گیرندگان در فرایندهای الكتریكی مغناطیسی، نامعلوم هستند، استفاده از روش تصویربرداری برای تكمیل تصویر فرایند مغز انسان، اجتنابناپذیر است.
الف. روش پرتونگاری
در چند سال پیش، آزمایشهای پرتونگاری عصبی با تزریق هوا در فضای بین عنكبوتیه و سختشامه انجام میشد. نتایج تحقیقات نشان میدهند كه استفاده از این روشها برای بیماران، آثار سوء جانبی را در پی دارد. بنابراین در سالهای اخیر محققان با استفاده از روش توموگرافی كامپیوتری كه یك روش غیرتهاجمی و بیخطر است، مغز بیمار را مطالعه میكنند.
ب. روش اندازهگیری گردش خون نواحی مغزی
در این روش، مقدار كمی محلول رادیواكتیو در سرخرگ سبات داخلی تزریق شده و یا گاز آن استنشاق میشود. پذیرش و نهایتا شستشوی ایزوتوپ در مغز در اولین لحظههای پس از تزریق یا استشمام با سیصد كشفكننده موجود در نواحی مغز، قابل ثبت است. هر قدر خون در ناحیه معینی از مغز بیشتر جریان یابد، میزان غلظت ایزوتوپ در آن ناحیه بیشتر است. بدین ترتیب میتوان تغییرات ناحیهای گردش خون مغزی را در فعالیتهای مختلف مشاهده كرده و توزیع گردش خون مغزی را با حالت آرامش مقایسه كرد.
ج. روش اندازهگیری سوختوساز قند خون
كنش سلولهای عصبی به مصرف گلوكز وابسته است، زیرا از سوختوساز گلوكز، انرژی لازم برای كنش سلولهای عصبی فراهم میشود. بدینترتیب میتوان نوع فعالیت سلولهای عصبی مناطق معین مغز را در رابطه با سوختوساز گلوكز توصیف كرد.
د. روش مغناطیسی
فعالیت الكتریكی سلولهای مغز انسان، میدان مغناطیسی ضعیفی ایجاد میكند كه با كشفكنندههای حساس قابل ثبت است. لذا محققان در سالهای اخیر از روش موجنگار مغناطیسی مغز و روش تصویرسازی تموج مغناطیسی استفاده میكنند. تاكنون هیچگونه شواهدی مبنی بر آثار سوء ناشی از كاربرد روش تصویرسازی تموج مغناطیسی وجود نداشته و با استفاده از این روش میتوان اطلاعات مفیدی در نسوج قشری و زیرقشری به دست آورد. [12]
[1] . حائری روحانی، سیدعلی؛ فیزیولوژی اعصاب و غدد درونریز، تهران، سمت، 1382، چاپ پنجم، ص 3.
[2] . خداپناهی، محمدكریم؛ روانشناسی فیزیولوژیك، تهران، سمت، 1383، چاپ دوم، ص 8.
[3] . invasive method
[4] . فیزیولوژی اعصاب و غدد درونریز، ص 3.
[5] . روانشناسی فیزیولوژیك، ص 10.
[6] .microelectrode
[7] . فیزیولوژی اعصاب و غدد درونریز، ص 5.
[8] . روانشناسی فیزیولوژیك، ص 11.
[9] . همان. ص 13.
[10] . فیزیولوژی اعصاب و غدد درونریز، ص 7.
[11] . گایتون، آرتور؛ فیزیولوژی پزشكی، حوری سپهری، تهران، اندیشه رفیع، 1384، چاپ سوم، ص 744.
[12] . روانشناسی فیزیولوژیك، ص 25 و 26.