موقتی است. مغز برای جهتدهی مجدد ما، برای به حداقل رساندن حالت سرگردانی و برای هدایت کردن ما به سوی جهت صحیح، ترفندهایی را به کار میبرد. پژوهشها حاکی از این امر هستند که حیوانات و کودکان خردسال برای جهتیابی عمدتاً به سرنخهای هندسی (به عنوان مثال ....
طول ها، مسافتها و زاویهها) متکی هستند. اما افراد بزرگسال میتوانند از سرنخهای خصیصهای (مثل رنگ، بافت وعلامتها) نیز که در محیط پیرامون هستند استفاده کنند. اما غالباً ما چه روشی را مورد استفاده قرار میدهیم؟ کریستین ر. راتلیف – روانشناس- از دانشگاه شیکاگو و نورا اس. نیوکامب- روانشناس-از دانشگاه تمپل، مجموعه آزمایشاتی را به منظور بررسی این مطلب ترتیب دادند که"آیا افراد بزرگسال برای جهتیابی، سرنخ های هندسی را ترجیح می دهند یا سر نخ های خصیصه ای را؟"
نخستین آزمایش در یک اتاق- یا بزرگ یا کوچک- مستطیل شکل سفید با یک علامت راهنما (یک تکه پارچه رنگی بزرگ) آویزان شده بر روی یک دیوار انجام شد. این داوطلبان دیدند که محقق دسته کلیدی را در جعبهای در یکی از گوشههای اتاق قرارداد. به داوطلبین چشمبند زده شد و به منظور از دست دادن جهتیابیشان دور چرخیدند. بعد از برداشتن چشمبند، آنها باید نشان میدادند که کلیدها در کدام گوشه قرار داشتند. پس از یک استراحت کوتاه، به داوطلبان گفته شد که آزمایش تکرار خواهد شد، اگر چه آنها دیگر نمیدیدندکه پژوهشگر کلیدها را پنهان می کند. بدون اطلاع آنها پژوهشگران، در زمان استراحت، علامت راهنما را به دیوار کناری منتقل کردند- این تغییر، داوطلبان را وادار میساخت که به منظور جهت یابی خود و یافتن محل کلیدها یا سرنخهای هندسی را مورد استفاده قرار دهند یا سرنخهای خصیصهای را به کار ببرند، اما نه هر دو را. در دومین آزمایش، پژوهشگران از روش مشابهی استفاده کردند، به جز این مورد که آنها پس از زمان استراحت اتاقها را برای داوطلبان جابجا کردند (داوطلبان اتاق بزرگتر به اتاق کوچکتر منتقل شدند و بر عکس) .
نتایج پژوهش که در«علوم روانشناختی»- مجلۀ انجمن علوم روانشناختی-گزارش شده است، بیانگر آن است که مغز در هنگام جهتییابی دارای ترجیح آشکاری نسبت به سر نخهای خاص نیست. در آزمایش نخست، داوطلبان در اتاقهای کوچکتر خودشان را با استفاده از سرنخهای هندسی جهتدهی کردند، اما در اتاقهای بزرگتر سرنخهای خصیصهای را به کار بردند. با این وجود، داوطلبانی که از اتاق بزرگتر به اتاق کوچکتر رفتند، در آزمایش دوم به سرنخهای خصیصهای نیز متکی بودند و برای جهتیابی علامت راهنما را جستجو کردند.
پژوهشگران حدس می زنند که در جریان آزمایش دوم داوطلبان تجربهی مثبتی در مورد استفاده از سرنخهای خصیصهای در اتاق بزرگتر بدست آوردند، بنابر این در اتاق کوچکتر نیز به منظور جهتیابی همچنان بر علامت راهنما اتکا میکردند. این یافتهها دلالت بر این امر دارند که مغز هنگام تعیین کردن بهترین راه برای جهتدهی ما به سوی فضای پیرامونمان عوامل مختلفی از جمله محیط و تجارب گذشتهی ما را در نظر میگیرد.
منبع:
www.psychologicalscience.org/media/releases/2009/ratliff.cfm
مترجم: فاطمه بهاء، دانشآموختهی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی از دانشگاه علامه طباطبایی