و شوهر ميتوانند از گروههاي اجتماعی و شغلي مختلف يا وابسته به مناطق جغرافيايي گوناگون باشند، يعني هيچ گونه محدوديتي، چه قومي چه قبيلهاي، خانوادگي، خانداني، شهري و روستايي، منطقهاي، كشوري و نظاير آن براي همسر گزيني وجود نداشته باشد. در مقابل آن درون همسري يا ازدواج درون گروهي قرار دارد؛ كه عبارتست از نوعي الزام براي فرد به منظور گزينش همسر در درون گروه اجتماعي خودي است. در
درون همسري فرد (چه زن و چه مرد) مجبور است از درون قبيله، طايفه يا گروه اجتماعي خود همسر انتخاب كرده و ازدواج كند. لذا وی هيچ گونه آزادي عمل، براي همسر گزيني از گروههاي اجتماعي ديگر ندارد. در زمانهاي گذشته، درون همسري به شدت در بسياري از اقوام و طوايف و گروههاي اجتماعي رعايت ميشد و براي آن مقررات و قواعد سنتي اجرا ميكردند. هر چه جامعهها به سوي گستردگي و پيچيدگي رو كردهاند از محدوديت درون همسري كاسته شده است و موانع گزينش همسر از گروههاي غير خودي برداشته شده است. در ميان كاستهاي هند، عضو يك كاست ناچار بود، از درون كاست خويش همسر گزيند. درون همسري غالباً ناشي از اشتراك فرهنگي و تعلقات گروهي و حفاظت از هويت اجتماعي گروه و براي مصالح و منافع اقتصادي صورت ميگرفته است.
تاريخچه واژه برون همسري و درون همسري
درون همسري و برون همسري اصطلاحهاي مرتبطي هستند كه "مك لنان" آن را وارد قوم شناسي كرده است. به بيان مختصر آنچه كه از تاريخچه ريشه شناسي اين واژه بر ميآيد، اين اصطلاحها گاهي بر خلاف معناي لغوي خود در مورد روابط جنسي خارج از ازدواج به كار برده ميشدند. درون همسري و برون همسري را ميتوان فرايندهاي اجتماعياي دانست كه از گرايش به ازدواج با خودي و يا غير، شروع شده و به رعايت بيچون و چراي آئينهاي اجتماعي كه تكليف امر را روشن كردهاند ختم ميشود.
گاهي تصور ميشود كه درون همسري، مشخصه فرهنگي جوامع نانويسا است، پس تصور ميشود كه برون همسري مشخصه فرهنگهاي پيشرفتهتر است. حقيقت اين است كه اكثر گروههاي مربوط به فرهنگ ما قبل، حظ ازدواج برون همسري هم داشتهاند و اين در حالي است كه در فرهنگهاي بالاتر و متأخرتر مانند كاستها، اشرافيت، پيروان مذهب و... درون همسري رواج بيشتري داشته است. فرايندهاي درون همسری و برون همسری گرچه متضاد یکدیگرند، اما تفکیک ناپذیر و جهان شمولند. مقرراتی که شخص را مكلف ميسازد كه براي ازدواج از گروه خود خارج شود، مقرراتي است كه او را وادار ميسازد كه اگر قصد ازدواج دارد به گروه ديگري وارد شود. مقرراتي نيز هستند كه ازدواج با غير را منع ميكنند. مانند قانوني كه جلوي ازدواج سفيد پوستان و سياهپوستان را ميگيرد و هر دو گروه را به درون همسري وادار ميسازد.
منابع:
1) قنادان، منصور و ديگران؛ جامعه شناسي (مفاهيم كليدي)، تهران، آواي نور، چاپ اول پائيز 1375، ص 154.
2)گيدتر، آنتوني؛ جامعه شناسي، ترجمه منوچهر صبوري، تهران، ني، چاپ پنجم 1378، ص 421، ص 798.
3)گولد، جوليوس و كولب، ويليامل؛ فرهنگ علوم اجتماعي، تهران، مازيار، چاپ اول 1376، ص 407 و ص 408.
4)آراستهخو، محمد؛ نقد و نگرش بر فرهنگ اصطلاحات اجتماعي علمي، تهران، چاپخش، چاپ اول 1381، ص 276 و ص 277.