روشهاي يادگيري يعني بازتابهاي شرطي (Conditioned Reflex) است که اساس چندين نظريه يادگيري شد و هنوز هم بخش مهمي از دانش روان شناسي معاصر است. اگرچه او در حوزه فيزيولوژي نيز تحقيقات بسياري بويژه در مورد فرايندهاي گوارشي انجام داده است که همگي مربوط به سالهاي قبل از تحقيقات او در مورد بازتابهاي شرطي است و براي او جايزه نوبل پزشکي را به ارمغان آورد.
تحقيقات پاولف در مورد بازتابهاي شرطي منجر به تحقيق و کشف فرايند تداعي انديشهها (که ارسطو آن را با سه مجاورت ، مشابهت و تضاد بيان کرده بود) شد. او در آزمايشهاي خود از اصل مجاورت بهره ميگرفت و اصطلاح بازتاب يا کلاسيک را براي توصيف يک واحد رفتاري بکار ميبرد.
اصطلاح شناسي نظريه پاولف
محرک
هر موقعيت يا رويداد (نظير نشان دادن غذا و …) قابل توصيف به شيوه عيني (قابل مشاهده) که به صورت يک علامت جاندار براي پاسخ دادن تحريک کند، محرک (Stimulus) ناميده ميشود که با حرف اختصاري (S) بيان ميگردد.
پاسخ
هر نوع رفتاري که در اثر يک محرک به صورت يک تراوش در غده ، پاسخ سيستم عصبي و يا فعاليت جاندار (نظير خوردن ، خواندن) ظاهر ميشود، پاسخ (Response) ناميده ميشود که با حرف اختصاري (R) بيان مي گردد.
محرک غير شرطي
در نظريه شرطي شدن کلاسيک (بازتاب) به محرکي که بطور خودکار و بدون يادگيري قبلي پاسخي را موجب ميشود، محرم غير شرطي (Unconditioned Stimulus) ميگويند که با حرف اختصاري (US) بيان ميگردد. نظير غذا ، درد و …
پاسخ غير شرطي
در شرطي سازي کلاسيک به پاسخي که در برابر يک معرف غير شرطي ظاهر ميشود پاسخ غير شرطي (Unconditioned Response) ميگويند که با حرف اختصاري (UR) بيان ميگردد. نظير ترشح بزاق (پاسخ) به علت ديدن يا بوکردن غذا (محرک غير شرطي) بوجود مي آيد.
محرک شرطي
در شرطي شدن کلاسيک محرکي که بر اثر همابندي (همراه شدن) با يک محرک غير شرطي قدرت فراخواني پاسخ را کسب ميکند محرک شرطي (Conditioned Stimulus) ميگويند که با حرف اختصاري (CS) بيان ميگردد. نظير صداي زنگ که ابتدا خنثي است و پس از همراه شدن با غذا قدرت فراخواني پاسخ (ترشح بزاق) را کسب ميکند.
پاسخ شرطي
در شرطي سازي کلاسيک پاسخي که در برابر يک محرک خنثي وجود نداشت و بعدا بوجود آمد (ياد گرفته شد) پاسخ شرطي (Conditioned Response) ميگويند که با حرف اختصاري (CR) بيان ميگردد. نظير پاسخ ترشح بزاق که ابتدا براي محرک شرطي صداي زنگ وجود نداشت و بعدا بوجود آمد (ياد گرفته شد).
تعريف يادگيري از نظر پاولف
از نظر پاولف يادگيري عبارت است از ايجاد ارتباط بين محرک و پاسخ (S?R) که بر اثر اصل مجاورت بوجود ميآيد.
شروع آزمايشهاي شرطي سازي
پاولف به مدت چندين سال مشغول آزمايش و تحقيقات فيزيولوژيکي در مورد نقش مايعات گوناگون در گوارش بود و يکي از اين مايعات بزاق دهان است. او به شيوه ابداعي خود ميتوانست ميزان ترشح بزاق در دهان را به صورت علمي در حيوانات آزمايشگاهي خود (پاولف از سگها استفاده مي کرد) تشخيص و اندازه گيري کند. او يک بار به صورت تصادفي مشاهده کرد که برخي از سگها در آزمايشگاه او قبل از اينکه تغذيه شوند، شروع به ترشح بزاق مي کنند، و اين حالت فقط در سگهايي روي ميداد که مدتي در آزمايشگاه بودهاند و نه ديگر سگها. پاولف اين موضوع را جالب و قابل تحقق دانست و اولين تحقيق خود را در سال 1902 ميلادي در اين مورد انجام داد و اين موضوع حدود 30 سال از وقت او را به خود اختصاص داد، که منجر به کشف ابعاد مختلف فرايندهاي بازتابي و شرطي سازي کلاسيک (Classial Conditioning) شد.
طرح آزمايشهاي پاولف
پاولف در اولين مرحله از آزمايش خود سگي را داخل قفسي قرار داد که فقط توسط يک روزنه با محيط بيرون ارتباط داشت. او از طريق اين روزنه تکه گوشتي (US) را به سگ نشان داد که باعث ترشح بزاق (UR) شد. سپس صداي يک زنگ (US) را به صدا درآورد که منجر به پاسخ طبيعي تيزکردن گوشها (UR) شد. در مرحله دوم پاولف ميخواست با همراه کردن صداي زنگ و تکه گوشت ، سگ را شرطي کند بگونهاي که با شنيدن صداي زنگ بزاق ترشح کند. به همين منظور چندين بار صداي زنگ را چند ثانيه قبل از نشان دادن غذا به سگ به صدا درآورد و اين عمل باعث شد که سگ با شنيدن صداي زنگ (CS) بدون نشان دادن غذا نيز بزاق ترشح (CR) کند و در واقع صداي زنگ جاي گوشت را گرفت. پاولف اين پديده را که يک محرک جاي محرک ديگر را ميگرفت و پاسخ آن را به خود اختصاص ميداد، شرطي سازي ناميد. طرح آزمايشهاي پاولف را ميتوان به صورت زير نمايش داد.
(UR) پاسخ غير شرطي ترشح بزاق <------------------------ محرک غير شرطي غذا (US)
(UR) پاسخ غير شرطي تيزکردن گوش<------------------------ حرک غيرشرطي صداي زنگ (US)
ترشح بزاق <------------ چندين بار -------------- ارائه صداي زنگ + ارائه غذا
(CR) پاسخ شرطي ترشح بزاق<-------------------------- ارائه صداي زنگ به تنهايي (CS)
اهميت کارهاي پاولف
پاولف با طرح اين آزمايش ساده به مدت سه دهه مشغول تحقيق در مورد اصول شرطي سازي بود و توانست جنبههاي مختلف شرطي سازي کلاسيک و در واقع يکي از شيوههاي يادگيري را به صورت عيني آشکار سازد. از طريق اين آزمايشها پاولف توانست انواع مختلف شرطي سازي و پديدههاي حاصل از شرطي سازي را آشکار کند و اين موضوع قابل توجه است که همين آزمايشها و نتايج آن بعد از يک قرن هنوز بخش مهمي از روان شناسي را تشکيل داده و کاربردهاي فراواني در روان شناسي باليني (رفتار درماني) ، آموزش و پرورش ، صنعت و حوزههاي ديگر دارد.