میشود. [1]
رشد و تکامل شخصیت در دوره دبستان، به کم و کیف رشد و تکامل همه جانبه و کل فرد در دوران دبستان اشاره دارد. [2]
مدرسه در رشد و تکامل شخصیت کودک تأثیر فراوان و انکارناپذیر دارد. زیرا مدرسه جانشین خانواده و معلم جانشین پدر و مادر میشود. [3]
در اغلب جامعهها کودکان در سنین 5/5 تا 6 سالگی وارد مدرسه میشوند و قسمت بیشتری از وقت خود را در محیط مدرسه میگذرانند. بیشتر محققان روانشناسی که رشد شخصیت را حاصل تعامل بین فرد و محیط اطراف میدانند، سالهای دبستانی را برای رشد بعضی جنبههای شخصیتی بسیار اساسی و مهم میدانند. [4]
اریکسون(Erikson) معتقد است که؛ کودک در سن دبستان برای اولین بار مهارتها و فعالیتهای فرهنگی اولیه را میآموزد. این فعالیتها شامل خواندن، نوشتن و همکاری با دیگران است که از طریق آموزش و پرورش به او منتقل میگردد. همچنین او بر اساس سلسله مقررات و قواعد خاصی، قدرت استدلال، انضباط و ارتباط با همسالان را در خود تقویت میکند. در این دوره، کودکان مهارتهای اجتماعی و وسایل و ابزار تکنولوژیک زمان خود را میآموزند. همچنین کودکان در این دوره، به کار، کوشش، پیشرفت، یادگیری مهارتها و احساس لیاقت و کفایت اجتماعی اهمیت زیادی میدهند. [5]
مدرسه به عنوان یک عامل برای اجتماعی کردن
مدرسه و کارکنان آن، عوامل اجتماعی کردن کودک هستند، کارکرد آنها فقط انتقال دانش به کودکان و تربیت آنان نیست بلکه وظیفه مهم دیگر آنها این است که، فرایندی را که والدین در خانواده برای تربیت آنها آغاز کردهاند، ادامه داده به سرانجام برسانند و هماهنگ و همسو با خانوادهها، ارزشها و الگوهای رفتاری مورد نظر فرهنگ جامعه را به کودکان منتقل کنند. [6]
کرندال(Crandall) گفته است: «پیشرفتهای شغلی و تحصیلی، بهترین شاخصهای پایگاه طبقه اجتماعی است». نتایج بیشتر تحقیقات حاکی از آن است که قویترین انگیزه پیشرفت در میان طبقه متوسط دیده میشود. طبعا چنین انگیزهای در مدارس به عنوان یک نهاد اجتماعی نیز ترویج میشود و مدرسه به عنوان یک عامل برای اجتماعی کردن، انگیزه پیشرفت را در دانشآموزان القا میکند. [7]
آثار مدرسه در شخصیت کودک
جو عاطفی کلاس: جو عاطفی سالم کلاس، کودک را آرام، همکار، خوشحال و برانگیخته به مطالعه و رعایت مقررات میگرداند، در حالی که جو عاطفی ناسالم باعث ناآرامی، تنش، عصبانیت، تندخویی، خردهگیری بیش از حد و بیمیلی به مطالعه میشود. جو عاطفی کلاس به گرایش معلمان نسبت به کارشان و دانشآموزان، نوع انضباط مورد استفاده و کوششهای معلمان به این که تکالیف و کار مدرسه را رغبتانگیز و تحریکآمیز گردانند بستگی دارد. [8]
معلمان: در سالهای نخست مدرسه، تاثیر معلم بر شخصیت کودک مهمترین و یگانه عامل مؤثر در محیط مدرسه است. معلم مستقیما از راه اصلاح رفتار کودک و با تعبیر و تفسیر کارهای تحصیلی او و غیرمستقیم به وسیله کمک به کودک برای سازگاری با اجتماع مدرسه و فراهم کردن موجبات کسب محبوبیت در شخصیت او اثر میگذارد. معلمی که کارش و کودکان را دوست میدارد و با علاقه و رغبت انجام وظیفه میکند سبب میشود که رشد و پرورش شخصیت تمام دانشآموزان آرامتر و بهتر صورت پذیرد. [9] ارزشهایی که در نظر معلم اعتبار دارند نیز در شخصیت کودک مؤثرند. چون اغلب معلمان از طبقات متوسط جامعه هستند، عموما دارای ارزشهای طبقات متوسط نیز میباشند در این صورت ارزشهایی که کودکان طبقات متوسط در محیط خانواده آموختهاند تایید میشود. شدت و ضعف تاثیر معلم در رشد و پرورش شخصیت کودک با چگونگی رابطه بین آنها نیز نسبت مستقیم دارد. [10]
انضباط: نوع انضباط مورد استفاده در مدرسه، گرایش و رفتار کودکان را تحت تاثیر قرار میدهد. انضباط استبدادی کودک را مضطرب، عصبانی و ستیزهجو میکند. انضباط سهلگیر به فقدان مسئولیت و خودمحوری میانجامد. انضباط دموکراتیک سبب میشود تا کودکان احساس ارزشمندی کنند.
انتقالدهنده ارزشهای فرهنگی: در این که کودک ارزشهای فرهنگی را بپذیرد و آن را ارزشی برای پذیرش اجتماعی تلقی کند، مدرسه مؤثرتر از خانه است.
پیشرفت تحصیلی: درجات یا نمرات درسی یا امتحانی، معیارهایی هستند که کودکان موفقیت و پیشرفتشان را با آنها ارزیابی میکنند. مسلم است که موفقیت باعث افتخار و شکست و ناکامی موجب احساس حقارت کودکان میشود.
پیشرفت اجتماعی: کودک، پیشرفت و موفقیت اجتماعی را بر حسب پذیرش اجتماعی و عهدهدار شدن نقشهای رهبری میسنجد. اگر کودک در فعالیتهای فوقبرنامه، موفقیت کسب کند در شخصیت او اثر مثبت دارد.
همبازیها و دوستان: کودک وقتی وارد مدرسه میشود جلب توجه همسالان برای او بسیار اهمیت پیدا میکند. از این موقع است که میکوشد آن صفاتی را در خود تقویت کند که مورد تحسین همسالان هستند و آن صفاتی را که همسالانش ناپسند میشمارند کاملا از بین ببرد و یا تضعیف کند تا بدین وسیله از طرد شدن از گروه در امان باشد.
تجارب نخستین مدرسه: نخستین تجربههای دوران دبستان، در رشد و تکامل شخصیت کودک بسیار مؤثرند. کودکی که نخستین تجارب اجتماعی او رضایتبخش بوده است، در شخصیت خود احساس اطمینان و امنیت میکند و درباره زندگی خوشبینتر میشود. [11]
[1] شعارینژاد، علیاکبر؛ روانشناسی رشد(1)، تهران، پیام نور، 1383، چاپ نهم، ص 224.
[2]شاملو، سعید؛ مکتبها و نظریهها در روانشناسی شخصیت، تهران، مرکز نشر و پخش کتابهای روانشناسی و تربیتی، 1382، چاپ هفتم، ص 225.
[3] همان، ص243.
[4] کریمی، یوسف؛ روانشناسی شخصیت، تهران، پیام نور، 1384، چاپ پانزدهم، ص 54.
[5] همان، ص 80.
[6] همان، ص 55.
[7] همان، ص 56.
[8] روانشناسی رشد(1)، ص 243.
[9] همان، ص 244.
[10] همان، ص 245.
[11] همان، ص 246.