است، میتوانند کنترل رفتار خود را به دست بگیرند. در این حالت زن و شوهر یکدیگر را به خاطر کوتاهی سرزنش نمیکنند.
- هدف گذاری : هر یک از زن و مرد باید اهداف خود را مشخصی کرده و به منظور دستیابی به اهداف واقع بینانه ای که رضایت ارتباطی را به دنبال دارد تلاش کند. قابل توجه اینکه این اهداف باید بر فعالیت و تلاش خود آنها متمرکز باشد به گونه ای که فرد احساس کند بر آنها کنترل دارد.
- تشویق : زوج های سالم تلاش می کنند که یکدیگر را تشویق کرده و از همدیگر قدردانی و تحسین به عمل آورند. تمرکز بر قابلیت های : مثبت أ، حمایت شب، پذیرش و اعتماد"، همگی از عناصر تشویق هشتند. تشویق همسر میتواند شوق زندگی را در او ایجاد کرده و باعث افزایشی دامنه ی رفتارهای مثبت در او گردد. این ویژگی ها پایه های یک رابطهٔ سالم هستند (اسپری و کارلسون، ۱۹۹۱).
- گفتگوی باز : هر عضو زوج باید بتواند احساسات مثبت خود را به صورتی بی پرده و صادقانه بیان کند. بیان احساسات مثبت باعث ایجاد مهارت های حل مسئله " در زوج ها شده و مشارکت در ایجاد رابطه ای لذت بخش، صمیمانه و توأم با درک یکدیگر را تسهیل می کند.
- گوش دادن همدلانه : گوش دادن دقیق و همدلانه اثر بسیار مثبتی در زندگی زوج ها دارد. گوش دادن همدلانه وسیله ای است برای این که زن و شوهر بتوانند احترام و مراقبت به همسر را به او نشان دهند. به وسیله ی این مهارت همچنین زوج ها به همسر خود نشان میدهند که احساسات و عقاید او را می پذیرند و با تمام وجود به او گوش می دهند.
- میلی به تحلیل ارتباطات: برای اینکه زن و شوهر همدیگر را بهتر درک کنند، باید بین آنها گفتگوی مداوم وجود داشته باشد. گفتگو می تواند مسائل بااهمیت برای زوج ها را مشخص کرده و به آنها کمک کند که بیشتر به آنها بپردازند. تحلیل مسائل موجود در رابطه و تلاش برای درک بهتر آنها به پایداری زندگی زناشویی کمک می کند.
- نشان دادن پذیرش : هر عضو باید به صورت کلامی و غیر کلامی ارزشی را که برای عضو دیگر قائل است را بیان کند مخصوصاً وقتی که عقاید زوج با هم متفاوت است.
- حمایت از اهداف مثبت ازدواج: هر عضو باید بتواند به همسرش نشان دهد که برای او و گفته هایش اهمیت قائل است. زوج ها میتوانند اهمیتی که برای همسرشان قائل هستند را به صورت کلامی یا غیر کلامی (زبان تن) نشان دهند. نشان دادن پذیرش فرد مقابل، مخصوصاً زمانی که اختلاف نظر وجود دارد اهمیت بسیاری دارد.
- حمایت از اهداف تعیین شده: زن و شوهر باید از اهدافی که به طور مشترک برای رابطه ی خود تعیین کردهاند حمایت کنند. زوج های سالم مرزهای مناسب و روشنی را برای رابطه ی خود ایجاد می کنند به گونه ای که به وقایع خارجی اجازه ی دخالت در اهداف خود را نمی دهند.
- توافقی به منظور پل ارتباطی: زوج ها باید به جای اینکه یکدیگر را سرزنش کنند، بر بیان تفاوت ها تمرکز داشته باشند. انها نباید احساسات را واپسی بزنند بلکه باید با بیان احساس و دیدگاه متفاوت خود، برای یافتن راه حل به یکدیگر به توافق برسند.
- تعهد به مشارکت: هر عضو زوج باید با درک موقعیت و نقش خود در ازدواج، برای دسترسی به اهداف رابطه ی زناشویی تلاش کند. علائق و اهداف زوج در صورتی برآورده می شوند که زن و مرد هر دو خود را متعهد کنند که برای تحقق آنها تلاش کنند. فعالیت این گونه ازدواج ها اغلب بر تکامل خانواده و کسب دارایی جهت گذراندن زندگی متمرکز بود. نقش ها با توجه به جنسیت تعریف می شدند و غالباً تعریف آن روشن بود. کمکی که هر فرد برای دسترسی به اهداف ازدواج می کرد بر مدل های نقش سنتی زن و مرد مبتنی بورد. در نسل های گذشته امید به زندگی از آنچه امروزه وجود دارد، پایینتر بود، با این حال نرخ طلاق در سطح پایین تری از امروز بود. امروز امید به زندگی افزایش پیدا کرده و در کنار آن انتظارات اجتماعی . انسانها تغییر کرده و مدل های جدیدی از ازدواج ظهور کرده که به جای این که صرفاً بر وظیفه و مسؤولیت مبتنی باشد، بر صمیمیت، همراهی ، و همکاری مبتنی است (اسپری و کارلسون، ۱۹۹۷). برابری " و انتخاب " از اصول اساسی ازدواج مدرن" هستند. چون آزادی در انتخاب همسر اهمیت اساسی پیدا کرده، دوستایی، عشق و علاقه به عنوان عناصر قدرتمند شکل گیری ازدواج با شمار می رونال. این تغییرات دگرگونی بنیادینی را در شرایط ازدواج ایجاد کرده است. ازدواج امروزی از عوامل اجتماعی تأثیرات زیادی می پذیرد.
انتهای مطلب /