ردیف
|
سوالات
|
1
|
تقریباً غیرممکن است که بتوان در آثاری که حوادث گذشته بر ما داشته اند ، تغییر ایجاد کرد.
|
2
|
ما اسیر زندگی گذشته خود هستیم.
|
3
|
مشلات انسان همیشه ثابت و غیر قابل تغییر هستند.
|
4
|
چیزی که یکبار زندگی ام را تحت تاثیر قرار دهد ، در آینده نیز همواره بر آن اثر خواهد گذاشت.
|
5
|
انسان بشدت متاثر از گذشته ی خود می باشد.
|
6
|
اغلب نمی توانم بعضی از نگرانی ها را از ذهنم خارج کنم.
|
7
|
غالبا از اتفاقات خیلی جزئی بسیار آزرده خاطر می شوم.
|
8
|
از روبرو شدن با مشکلات خویش دوری می کنم.
|
9
|
ما در دنیایی از شانس و احتمال زندگی می کنیم.
|
10
|
گاهی اوقات نمی توانم ترس را از ذهنم دور کنم.
|
11
|
هر چه فرد مشکلات بیشتری داشته باشد ، خوشی های او کمتر خواهد شد.
|
12
|
از چیزی یا موقعیتی که بدم می آید بشدت ناراحت می شوم.
|
13
|
اشتباه کردن در هر کاری مرا آشفته می کند.
|
14
|
انتظار دارم که دیگران بیش از حد نگران آسایش و رفاه من باشند.
|
15
|
از پذیرش مسئولیت خوشم نمی آید.
|
16
|
سعی می کنم در تمام تصمیم گیری ها با شخص قوی تر از خودم مشورت کنم.
|
17
|
دوست دارم در انجام کارها به هر قیمتی که شده ، موفق شوم.
|
18
|
هر نوع اَعمال خلاف اخلاق را باید بشدت مورد مجازات قرار داد.
|
19
|
احساس می کنم هر کاری را باید فقط از راه درست خود ( فقط از یک راه ) انجام داد.
|
20
|
می خواهم همه افراد مرا دوست بدارند.
|
21
|
اغلب نگران این هستم که مردم تا چه اندازه مرا تایید می کنند و می پذیرند.
|
22
|
هنگام برخورد با امور سخت و خستگی آور ،غلبه بر آنها برایم دشوار و پریشان کننده است.
|
23
|
برای من مهم است به هر قیمتی شده ، دیگران به من احترام بگذارند.
|
24
|
دوست دارم بهر قیمتی که شده ، دیگران مرا گرامی بدارند.
|
25
|
برای من خیلی مهم است که در هر کاری موفق باشم .
|
26
|
من در موقعیت های خطرناک از کاری که انجام می دهم ، آگاه نیستم.
|
27
|
این یک نیاز حتمی است که دیگران مرا تایید کنند.
|
28
|
من از اشتباه های دیگران زود آشفته می شوم.
|
29
|
از رقابت با افراد نسبتاً قوی تر از خودم دوری می جویم.
|
30
|
جرات خطر کردن (ریسک کردن ) ندارم.
|
31
|
انسان تحت هر شرایطی که بخواهد ، نمی تواند خوشحال باشد.
|
32
|
همیشه بخاطر مسایل آینده مضطرب می شوم .
|
33
|
بعضی چیزها ذاتاً آشفته کننده بوده و جدا از برداشت ما از آنها ، باعث ناراحتی ما می شود.
|
34
|
اگر از واقعیت ها خوشم نیاید ، معمولا آنها را بهمان شکلی که هستند ، نمی پذیرم.
|
35
|
معمولاً زندگی را سخت می گیرم.
|
36
|
عامل بدبختی هر کس خودش نیست بلکه دیگران هستند.
|
37
|
من معمولاً واقعیت ها را آنچنان که اتفاق می افتد آرام و بی سر و صدا نمی پذیرم .
|
38
|
باعث ایجاد خشم و ناراحتی در درون هر انسانی ، دیگران هستند.
|
39
|
علت حالات خُلقی خویش ، خودم نیستم .
|
40
|
یک فرد غمگین و عصبانی همیشه غمگین و عصبانی خواهد ماند.
|