.
1. من احساس می کنم هیچ کس من واقعی [مرا] نمی شناسد .
هرگز ، ، گاه گاهی ، نسبتا اغلب ، غالبا
2. من وقتی با کسی هستم کاملا احساس با هم بودن می کنیم .
هرگز ، ، گاه گاهی ، نسبتا اغلب ، غالبا
3. من احساس می کنم بهتر است تنها بمانم تا این که ازدواج کنم.
هرگز ، ، گاه گاهی ، نسبتا اغلب ، غالبا
4. من افکار خصوصی خودم را با کسی [دیگران] مطرح می کنم.
هرگز ، ، گاه گاهی ، نسبتا اغلب ، غالبا
5. من احساس می کنم مثل این که در دنیا تنها هستم.
هرگز ، ، گاه گاهی ، نسبتا اغلب ، غالبا
6. دیگران در غم و شادی من شریکند.
هرگز ، ، گاه گاهی ، نسبتا اغلب ، غالبا
7. من احساس می کنم هیچ کس واقعا دلواپس من نیست.
هرگز ، ، گاه گاهی ، نسبتا اغلب ، غالبا
8. من احساس شرمساری می کنم وقتی مردم درباره مشکلات شخصیشان با من صحبت می کنند.
هرگز ، ، گاه گاهی ، نسبتا اغلب ، غالبا
برانیگان، گری جی. آزمون روان شناسی : فعالیت های کاربردی یادگیری . ترجمه فریده نبوی آل آقا . انتشارات امیر کبیر
پرسشنامه صمیمیت[- کناره جویی]
|
|||
پرسشنامه صمیمیت[- کناره جویی] بر اساس نظریه اریکسون |