میشود که پاسخ شرطی در حضور محرک شرطی داده نشود. برای روشن شدن مطلب، فرض کنید کودکی را که از سگ میترسد تشویق کنیم تا با کودک دیگری که با سگش مشغول بازی کردن است بازی کند. وقتی که کودک مورد نظر ما با کودک دوم و سگش بازی میکند، پارهای از هیجانهای مثبت بازی با کودک دوم و سگش به سگ شرطی میشوند. این پاسخهای شرطیشده مثبت با پاسخهای
هیجانیشده منفی که قبلا به وسیله حضور سگ فراخوانده میشدند، رقابت خواهند کرد و آنها را از میان خواهند برد. بنابراین، هدف روشهای مبتنی بر شرطیسازی تقابلی این است که از راه شرطی کردن رفتاری که مغایر با رفتار نامطلوب است، رفتار نامطلوب کاهش یابد یا بازداری شود.
مهمترین روش رفتاردرمانی برخاسته از اصل شرطیشدن تقابلی، حساسیتزدایی است که انواع معروف آن حساسیتزدایی منظم، حساسیتزدایی واقعی و خودحساسیتزدایی هستند. [1]
اصولا حساسیتزدایی منظم، فنی برای کاهش اضطراب است. این فن که توسط سالتر در سال 1949 و جوزف ولپی در سال 1985 ابداع شد، مبتنی بر بازداری تقابلی است. حساسیتزدایی منظم برای درمان بیمارانی مورد استفاده قرار میگیرد که از برخی رویدادها، آدمها یا اشیا، اضطراب یا ترس شدیدی دارند و یا ترسهای تعمیمیافته دارند. [2] به عنوان مثال برای رفع ترس از حیوانات، اضطراب صحبت در جمع و اضطراب اجتماعی موثر است. [3]
حساسیتزدایی منظم شامل سه مرحله است:
1. آرمیدگی یا تنآرامی
آرمیدگی تدریجی را جیکوبسن((Jacobson مطرح کرد. در این فن، درمانجو آموزش میبیند که خود را به آرامش عمیق برساند. یکی از روشهای این کار، آرامسازی تدریجی ماهیچههای گوناگون بدن است. برای نمونه، آرامسازی از ماهیچههای کف پا و مچ پا آغاز میشود و رفتهرفته ماهیچههای سراسر بدن تا ماهیچههای گردن و صورت را در برمیگیرد. [4]
جوزف ولپی در درمانش با بیماران خود، از آنها میخواهد روزی دو بار به مدت 10 تا 15 دقیقه عمل آرمیدگی را انجام دهند. وی معمولا پنج تا شش جلسه را به آموزش آرمیدگی اختصاص میدهد. درمانجو به این ترتیب یاد میگیرد آرامش کامل ماهیچههای خود را دریابد و در درجات گوناگون تنش(اضطراب) را از هم تشخیص دهد. [5]
2. سلسله مراتب اضطراب
تهیه سلسله مراتب اضطراب منوط به این است که اطلاعات مشروح و دقیقی در مورد رویدادهای مولد اضطراب کسب کنیم. به طور کلی سلسله مراتب اضطراب بر سه منبع اصلی استوار است:
الف. تاریخچه بیمار
ب. پاسخهای مراجع به ترس
ج. بررسی ویژه در مورد حیطههای ترس خاص.
مراجع مواد هر حیطه را به جهت شدت ترسانگیزی آنها درجهبندی میکند و این فهرست درجهبندی شده، همان سلسله مراتب است. امکان دارد تهیه سلسله مراتب ساده و راحت باشد، نظیر آنچه در هراسهای شرطیشده دیده میشود، اما میتواند کاری دشوار نیز باشد، زیرا ممکن است فهرستی را که مراجع در مورد آنچه که از آنها اجتناب میکند، منابع اضطراب را روشن نسازد. برای مثال چنین آشکار شد که ترسهای یک شخص از قطار، بلندی و دیگر موقعیتها، ثانوی بود و هراس او درباره از دست دادن کنترل بر ادرار ناشی میشد. معمولا برای هر ترس، یک سلسله مراتب ساخته میشود. مراجع رویدادهای مولد اضطراب را براساس شدت اضطرابی که ایجاد میکنند از کمترین تا بیشترین تنظیم میکند. این رویدادها معمولا بر مبنای صفر تا صد درجهبندی میشود. [6]
3. حساسیتزدایی
پس از آنكه درمانگر به مراجع آموزش داد كه در خودش حالت آرمیدگی ایجاد كند و سلسله مراتب اضطراب را نیز درست كرد، جریان حساسیتزدایی شروع میشود. در آغاز كار، از مراجع خواسته میشود تا روی یك صندلی راحت یا كاناپه خود را به حالت آرمیدگی كامل درآورد و یك صحنه آرامشبخش را تجسم كند. سپس درمانگر از او میخواهد تا اولین صحنه سلسله مراتب اضطراب را تجسم كند. اگر مراجع به هنگام تجسم این صحنه كمترین اضطرابی را احساس كرد، با بلند كردن یكی از انگشتان به درمانگر علامت میدهد(این حداقل علامتدهی برای این است كه حالت آرمیدگی او به هم نخورد) و بعد درمانگر بلافاصله از مراجع میخواهد تا دیگر به آن صحنه فكر نكند و به صحنهای كه قبلا تجسم كرده بود باز گردد. اگر هیچگونه اضطرابی را احساس نكرد، درمانگر پس از 7 تا 10 ثانیه از او میخواهد تا دیگر به آن صحنه فكر نكند و حالت آرامش خود را ادامه دهد. پس از گذشت حدود 15 تا 30 ثانیه حالت آرامش، دوباره از مراجع خواسته میشود تا همان صحنه را تجسم كند. پس از دوبار تجسم بدون احساس اضطراب این صحنه(با یك وقفه 15 تا 30 ثانیه حالت آرامش بعد از هر یك از آنها)، درمانگر از مراجع میخواهد تا صحنه دوم را تجسم كند. اگر مراجع احساس اضطراب را در خود علامت داد، درمانگر بلافاصله از او میخواهد تا دیگر به آن صحنه فكر نكند. باز هم پس از آنكه مراجع كاملا به حالت آرمیدگی بازگشت، درمانگر از او میخواهد كه صحنه قبلی را تجسم كند. اگر هیچگونه اضطرابی را احساس نكرد، دوباره صحنه دوم سلسله مراتب اضطراب وارد عمل میشود.
بدینصورت، مراجع بهتدریج از ضعیفترین صحنه به قویترین آنها پیش میرود و در هر مرحله از حالت آرمیدگی با اضطراب حاصل از آن مقابله میكند. در تمام طول جریان، هر زمان كه مراجع وجود حالت اضطراب را در خود علامت دهد، درمانگر از او میخواهد كه فكر كردن به صحنه را متوقف سازد و به حالت آرمیدگی بازگردد و صحنهای را كه در سلسله مراتب اضطراب در سطح پایینتری قرار دارد به او معرفی میكند. شواهد پژوهشی نشان میدهند كه توانایی مقابله مراجع با صحنههای خیالی اضطرابزا كه در ضمن حساسیتزدایی منظم آن را كسب میكند قابل انتقال به موقعیتهای طبیعی است. در بعضی موارد، تعمیم از صحنههای خیالی به موقعیتهای محیط طبیعی به سرعت اتفاق میافتد.
در رابطه با اثربخشی روش حساسیتزدایی منظم پژوهشهای زیادی نتایج مثبتی به دست دادهاند. ترنر، دی توماسو و دی لوتی در سال 1962 گزارش كردند كه روش حساسیتزدایی منظم برای رفع پارهای از اختلالات مفید است. بهخصوص معلوم شده است كه این روش برای اختلالات فوبیای بزرگسالان بسیار مفید است. تنها استثنایی كه وجود دارد هراس از مكانهای باز(agoraphobia) است كه در مورد آن روش حساسیتزدایی منظم خیلی كارساز نیست. هم اضطراب سخن گفتن و هم اضطراب امتحان به این روش خیلی خوب جواب میدهند. به طور كلی این روش در درمان اختلالات جنسی، اختلال وسواس اجباری، افسردگی و بیماری آسم، سردردهای میگرنی، اختلالات انقباض عضلانی و حمله صرعی با موفقیت استفاده شده است. حتی مطالعاتی وجود دارند كه نشان میدهند كاربرد روش حساسیتزدایی منظم در آمادهسازی مادر برای زایمان فرزند، هم دوره درد و هم شدت درد را كاهش میدهد.
صورتهای دیگر روش حساسیتزدایی منظم یا خیالی
یكی از مشكلات استفاده از روش حساسیتزدایی منظم این است كه ایجاد حالت آرمیدگی عضلانی در كودكان و برخی بزرگسالان بسیار دشوار و گاه غیرممكن است. لذا بعضی درمانگران برای رفع این مشكل، به جای آرمیدگی عضلانی، از رفتارهای دیگران كه با اضطراب ناهمسازند استفاده میكنند. لازاروس و آبراموویتس در سال 1962 از تخیل هیجانی(emotive (imagery به جای آرمیدگی عضلانی برای برطرف كردن ترس كودكان استفاده كردند. در این روش از راه وادار كردن كودكان به تجسم صحنههایی كه در آنها احساس غرور یا شهامت میكنند و یا برایشان سرگرم كننده است، اضطراب آنها را برطرف میسازند.
لازاروس، به جای آرمیدگی عضلانی از فعالیت عضلانی جهتدار یا مبنی بر یك هدف خاص سود برده است. در این روش نیز، طبق معمول، سلسله مراتب اضطراب درست میشود و درمانجو از تجسم موقعیتی كه كمترین میزان اضطراب را برمیانگیزاند شروع میكند. اما به عوض رفتن به حالت آرمیدگی عضلانی در ضمن ارایه صحنه اضطرابزا، به نوعی فعالیت عضلانی مانند مشتزدن به بالش یا كیسهبكس میپردازد.
خودحساسیتزدایی
روش خودحساسیتزدایی، همان روش حساسیتزدایی منظم است، با این تفاوت كه در حساسیتزدایی منظم درمانگر بهتدریج موقعیتهای اضطرابزا را كه در سلسله مراتب اضطراب مرتب شدهاند به مددجو معرفی میكند، اما در خودحساسیتزدایی خود مددجو كنترل صحنههای اضطرابزا را بر عهده میگیرد. بنابراین، هم در حساسیتزدایی منظم و هم در خودحساسیتزدایی اقدامات زیر ضروری است:
1 ـ آموزش آرمیدگی عضلانی
2 ـ تهیه سلسله مراتب اضطراب
3 ـ اجرای برنامه حساسیتزدایی.
حساسیتزدایی واقعی
برخلاف روش حساسیتزدایی منظم یا خیالی كه در آن مراجع صحنههای خیالی موقعیتهای اضطرابآور را تجسم میكند، در روش حساسیتزدایی واقعی بهتدریج با موقعیتهای واقعی مولد اضطراب مواجه میشود. روش حساسیتزدایی واقعی بیشتر با مراجعانی به كار بسته میشود كه توانایی تجسم صحنهها را به طور روشن ندارند. ماریكور جونز، در روشی كه برای برطرف كردن ترس پیتر به كار برد از حساسیتزدایی واقعی استفاده كرد. خانم جونز، خرگوشی را كه در قفس قرار داشت و ابتدا در گوشهای از اتاق بود، هنگامی كه پیتر در گوشه دیگر اتاق مشغول خوردن غذای مورد علاقهاش بود، بهتدریج به او نزدیك كرد. در یك آزمایش دیگر، وقتی كودك دیگری كه از قورباغه میترسید درخواست كرد با مداد رنگی بازی كند، مداد رنگیها را در كنار یك قورباغه قرار دادند و بدین طریق روش حواسپرتی را به كار بستند. [7]
[1]. سیف، علیاکبر؛ تغییر رفتار و رفتاردرمانی، تهران، دوران، 1381، چاپ پنجم، ص 220.
[2]. ریچارد اس، شارف؛ نظریههای رواندرمانی و مشاوره، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، 1386، چاپ سوم، ص 277.
[3]. فیرس، ای جی، ترال، تیموتی جی؛ روانشناسی بالینی، فیروزبخت و بهاری، تهران، رشد، 1382، ص 528.
[4]. اتکینسون، اسمیت و همکاران؛ زمینه روانشناسی هیلگارد، محمدنقی براهنی و همکاران، تهران، رشد، 1385، ص 567.
[5]. نظریههای رواندرمانی و مشاوره، ص 278.
[6]. بلاک، الناس هرسن مایکل؛ فرهنگ شیوههای رفتاردرمانی، فرهاد ماهر و سیروس ایزدی، تهران، رشد، 1378، ص 356 – 357.
[7] . تغییر رفتار و رفتاردرمانی، ص 228 – 230 – 231.